آموزش نرم افزار Hyper Cam

نرم افزار Hyper Cam برنامه ای است که بوسيله آن ميتوانيد از صفحه نمايش ويندوز و عمليات آن فيلم برداری کنيد.

 

شش برگه در بالای نرم افزار به شرح زير ميباشد:

Screen Area

در اين بخش مشخص ميکنيم که فيلم برداری در چه محدوده ای از صفحه نمايش مونيتور انجام گيرد. بطور پيش فرض اعداد 0 در بخشهای Start x و Start y محدوده از منتها اليه بالا و سمت چپ صفحه نمايش را مشخص ميکند.

Select Region

با کليک کردن اين دگمه برنامه از ديد شما مخفی شده و ميتوانيد بوسيله موس محل شروع فيلمبرداری را مشخص کنيد.

Select Window

با کليک اين دگمه کل صفحه نمايش برای فيلمبرداری انتخاب ميشود بدون آنکه بخواهيم تنظيمات را بصورت دستی انجام دهيم.

Width

اين گزينه طول تصويربرداری را بر اساس پيکسل مشخص ميکند.

Height

اين گزينه عرض تصويربرداری را بر اساس پيکسل مشخص ميکند.

Show rectangle around recorded area

وقتی اين گزينه را فعال بگذاريد ، کادری قرمز رنگ محيط فيلمبرداری را مشخص ميکند و به راحتی خواهيد فهميد کدام قسمت از صفحه نمايش در حال فيلمبرداری است.

Make this rectangle blink

با فعال کردن اين گزينه کادر قرمز رنگ بصورت چشمک زن ظاهر خواهد شد.

Laeve HyperCam window opened

فعال بودن اين گزينه باعث ميشود به هنگام فيلمبرداری خود نرم افزار Hyper Cam نيز در فيلم نشان داده شود.

Iconize HyperCam window to the task bar

انتخاب اين گزينه باعث مخفی شدن نرم افزار شده و در فيلم برداری نشان داده نخواهد شد اما در تسک بار ويندوز برنامه مشخص ميگردد.

Hide HyperCam window

اين گزينه باعث مخفی شدن نرم افزار بطور کامل ميگردد و فقط از طريق کليدهای ميانبر قادر خواهيد بود برنامه را کنترل کنيد. ولی در عوض حتی اسم برنامه هم در فيلم برداری مشخص نخواهد شد.

Capture layered/transparent windows

انتخاب اين گزينه باعث کپچر شدن لايه ها و پس زمينه های محيط فيلم برداری ميشود.

دگمه های موجود در اين برگه عبارتند از:

Start / Stop Rec

آغاز فيلمبرداری و توقف فيلمبرداری

Resume Rec / Start Paused

ايجاد توقف موقتی و اجرای فيلم برداری بعد از توقف موقتی

Play

پخش کردن فيلم گرفته شده

Edit

ويرايش فيلم گرفته شده

Defaults

بازگرداندن تمامی تنظيمات به حالت پيش فرض اوليه

Help

راهنمای نرم افزار

Hot Keys

اين بخش کليدهای ميانبر را معرفی کرده و امکان تغيير توسط شما را ميدهد.

AVI File

برگه تنظيمات فايل خروجی

Sound

فعال يا غيرفعال کردن صدا و تنظيمات مربوط به آن

Other Options

ساير تنظيمات مثل درج کرسر موس در حين فيلمبرداری و ...

License

شماره سريال نرم افزار و دگمه به روز رسانی ، بازديد از وب سايت و ...

 

یک تحقیق علمی

یک تحقیق علمی ‌در رابطه با ساندویچ نشان می‌دهد:

 

 روش میل كردن ساندویچ توسط شما می‌تواند بیانگر بسیاری از احساسات درونی شما و بطور كلی شناخت شخصیت شما باشد.

کدام یک از روش‌های زیر را برای خوردن ساندویچ در نظر می‌گیرید؟


1- ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید؟
2- ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید؟
3- ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید؟
4- ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید؟
5- ساندویچ خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید؟


۱. چنانچه ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید :

فردی منظم، حساس، دقیق و عاطفی هستید. در واقع نظم در زندگی شما حرف اول را می‌زند. دیگران به خوبی می‌دانند که از چه جایگاهی باید با شما وارد سخن شوند. گذشت شما در زمینه‌های مختلف زبانزد خاص و عام است. صبر و استقامت از دیگر ویژگی‌های شماست. دیگران برای انجام کارها و رفع نیازهای روزمره خود روی شما حساب می‌کنند.

۲. چنانچه ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید :
شما ظاهراً فردی عجول و نسبتاً خشن بوده و این خصوصیت راحتی در غذا خوردن را نیز نشان می‌دهد. ظاهراً خیلی از خودتان مطمئن هستید و می‌توان گفت که در اکثر اوقات به خاطر عجول بودنتان بدون مشورت با دیگران تصمیم می‌گیرید که در بسیاری از موارد عواقب آن را نیز متحمل می‌شوید. معمولاً شما فرصت رسیدگی به حرف و سخن دیگران و یا حتی خود را ندارید، که این نیز ناشی از همان عجول بودن ذاتی شماست.

۳. چنانچه ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید :
به راحتی با دیگران دوست می‌شوید و خوشرو و دست و دلباز هستید و به رای و نظر فرد مقابل احترام می‌گذارید و از درگیر شدن با اطرافیان پرهیز می‌کنید، آرامش خاصی دارید و دیگران از بودن در کنار شما احساس لذت می‌کنند.

۴. چنانچه ساندویچ  خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید :
آینده نگری و نگاهی به فردا داشتن از ویژگی‌های شخصیتی شماست. در هر زمینه‌ای و برای اقدام در مورد هر مساله ابتدا به عواقب آن اندیشیده و با مروری به آینده حال را برنامه ریزی می‌کنید. مصمم و هوشیارید و نسنجیده حرف نمی‌زنید. دیر با کسی دوست می‌شوید اما دوستی هایتان پایدار است.

۵. چنانچه ساندویچ  خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید :

شخصیتی قابل احترام دارید. سعی می‌کنید هیچ گاه به دنبال کارهای بیهوده نروید. نگاه گیرا و نافذ شما می‌تواند مخالفانتان را به سرعت سر جای خودشان بنشاند. بخش بسیار قوی و ممتاز شخصیت شما آن است که قادرید از جنبه‌های ناچیز و مادی فراتر رفته و ماورای آنها را نیز ببینید. انرژی شما برای یافتن دوستان جدید و کم نظیر نیز مثال زدنی است. در حل مشکلات بسیار ماهر و زبر دست بوده و عاشق رقابت سالم با دیگران هستید.

 

برترین موضوعات جستجو گوگل در سال 2008

شرکت گوگل لیست 10 جستجوی برتر این موتور جستجوگر قدرتمند را در سال 2008 میلادی منتشر کرد. این لیست بر اساس آمار سالیانه Zeitgeist که علایق کاربران را برای جستجو فاش می‌سازد، منتشر شده است که بر اساس آن بیشترین جستجو در میان کاربران انگلیسی سایت اجتماعی فیس بوک بوده است. در میان این کاربران سایت‌های بی بی سی و آی پلیر در مکان‌های دوم و سوم قرار دارند.این لیست در عین حال میزان علائق جهانی را برای جستجوی موضوع‌های متفاوت نمایان ساخت که موضوع انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و المپیک پکن رتبه‌های اول را در سطح جهان به خود اختصاص دادند.بر اساس این آمار در سال 2008 مردم در سرتاسر جهان به موضوع‌های اجتماعی و سیاسی علاقه بسیاری از خود نشان داده‌اند به طوریکه سایت‌های اجتماعی مانند فیس بوک در دسته علائق در حال رشد در جستجوهای اینترنتی قرار گرفته‌اند.سیاستمداران انگلیسی رتبه های اول و دوم لیست سیاستمداران محبوب را به خود اختصاص داده و رتبه سوم وهفتم را به ترتیب باراک اوباما و جان مک کین، رئیس جمهور منتخب آمریکا و کاندیدای جمهوریخواه شکست خورده در انتخابات به خود اختصاص داده‌اند.اولین رتبه در سطح جهانی در میان موضوعات مورد جستجوی رو به رشد به سارا پیلین معاون اول پیشنهادی جان مک کین اختصاص یافته است. المپیک پکن مقام دوم، دو سایت اجتماعی مقام سوم و چهارم، باراک اوباما مقام ششم، جام ملتهای اروپا مقام نهم و دیگر رتبه‌ها به دیگر سایت‌های اجتماعی و هنرپیشگان هالیوود اختصاص یافته است.

داستان های لیلی و مجنون قسمت سوم

برهان قاطع در حدیث آفرینش

در نوبت بار عام دادن

 

باید همه شهر جام دادن

فیاضه ابر جود گشتن

 

ریحان همه وجود گشتن

باریدن بی‌دریغ چون مل

 

خندیدن بی‌نقاب چون گل

هرجای چو آفتاب راندن

 

در راه ببدره زر فشاندن

دادن همه را به بخشش عام

 

وامی و حلال کردن آن وام

پرسیدن هر که در جهان هست

 

کز فاقه روزگار چون رست

گفتن سخنی که کار بندد

 

زان قطره چو غنچه باز خندد

من کین شکرم در آستین است

 

ریزم که حریف نازنین است

بر جمله جهان فشانم این نوش

 

فرزند عزیز خود کند گوش

من بر همه تن شوم غذاساز

 

خود قسم جگر بدو رسد باز

ای ناظر نقش آفرینش

 

بر دار خلل ز راه بینش

در راه تو هر کرا وجودیست

 

مشغول پرستش و سجودیست

بر طبل تهی مزن جرس را

 

بیکار مدان نوای کس را

هر ذره که هست اگر غباریست

 

در پرده مملکت بکاریست

این هفت حصار برکشیده

 

بر هزل نباشد آفریده

وین هفت رواق زیر پرده

 

آخر به گزاف نیست کرده

کار من و تو بدین درازی

 

کوتاه کنم که نیست بازی

دیباچه ما که در نورد است

 

نز بهر هوی و خواب و خورد است

از خواب و خورش به اربتابی

 

کین در همه گاو و خر بیابی

زان مایه که طبعها سرشتند

 

ما را ورقی دگر نوشتند

تا در نگریم و راز جوئیم

 

سررشته کار باز جوئیم

بینیم زمین و آسمان را

 

جوئیم یکایک این و آن را

کاین کار و کیائی از پی چیست

 

او کیست کیای کار او کیست

هر خط که برین ورق کشید است

 

شک نیست در آنکه آفرید است

بر هر چه نشانه طرازیست

 

ترتیب گواه کار سازیست

سوگند دهم بدان خدایت

 

کین نکته به دوست رهنمایت

کان آینه در جهان که دید است

 

کاول نه به صیقلی رسید است

بی‌صیقلی آینه محال است

 

هردم که جز این زنی وبال است

در هر چه نظر کنی به تحقیق

 

آراسته کن نظر به توفیق

منگر که چگونه آفریده است

 

کان دیده‌وری ورای دیده است

بنگر که ز خود چگونه برخاست

 

وآن وضع به خود چگونه شد راست

تا بر تو به قطع لازم آید

 

کان از دگری ملازم آید

چون رسم حواله شد برسام

 

رستی تو ز جهل و من ز دشنام

هر نقش بدیع کایدت پیش

 

جز مبدع او در او میندیش

زین هفت پرند پرنیان رنگ

 

گر پای برون نهی خوری سنگ

پنداشتی این پرند پوشی

 

معلوم تو گردد ار بکوشی

سررشته راز آفرینش

 

دیدن نتوان به چشم بینش

این رشته قضا نه آنچنان تافت

 

کورا سررشته وا توان یافت

سررشته قدرت خدائی

 

بر کس نکند گره گشائی

عاجز همه عاقلان و شیدا

 

کین رقعه چگونه کرد پیدا

گرداند کس که چون جهان کرد

 

ممکن که تواند آنچنان کرد

چون وضع جهان ز ما محالست

 

چونیش برون‌تر از خیالست

در پرده راز آسمانی

 

سریست ز چشم ما نهانی

چندانکه جنیبه رانم آنجا

 

پی برد نمی‌توانم آنجا

در تخته هیکل رقومی

 

خواندم همه نسخه نجومی

بر هر چه از آن برون کشیدم

 

آرام گهی درون ندیدم

دانم که هر آنچه ساز کردند

 

بر تعبیه‌ایش باز کردند

هرچ آن نظری در او توان بست

 

پوشیده خزینه‌ای در آن هست

آن کن که کلید آن خزینه

 

پولاد بود نه آبگینه

تا چون به خزینه در شتابی

 

شربت طلبی نه زهر یابی

پیرامن هر چه ناپدیدست

 

جدول کش خود خطی کشیدست

وآن خط که ز اوج بر گذشته

 

عطفیست به میل بازگشته

کاندیشه چو سر به خط رساند

 

جز باز پس آمدن نداند

پرگار چو طوف ساز گردد

 

در گام نخست باز گردد

این حلقه که گرد خانه بستند

 

از بهر چنین بهانه بستند

تا هر که ز حلقه بر کند سر

 

سرگشته شود چو حلقه بر در

در سلسله فلک مزن دست

 

کین سلسله را هم آخری هست

گر حکم طبایع است بگذار

 

کو نیز رسد به آخر کار

بیرون‌تر ازین حواله گاهیست

 

کانجا به طریق عجز راهیست

زان پرده نسیم ده نفس را

 

کو پرده کژ نداد کس را

این هفت فلک به پرده سازی

 

هست از جهت خیال بازی

زین پرده ترانه ساخت نتوان

 

واین پرده به خود شناخت نتوان

گر پرده شناس ازین قیاسی

 

هم پرده خود نمی‌شناسی

گر باربدی به لحن و آواز

 

بی‌پرده مزن دمی بر این ساز

با پرده دریدگان خودبین

 

در خلوت هیچ پرده منشین

آن پرده طلب که چون نظامی

 

معروف شوی به نیکنامی

تا چند زمین نهاد بودن

 

سیلی خود خاک و باد بودن

چون باد دویدن از پی خاک

 

مشغول شدن به خار و خاشاک

بادی که وکیل خرج خاکست

 

فراش گریوه مغاکست

بستاند ازین بدان سپارد

 

گه مایه برد گهی بیارد

چندان که زمیست مرز بر مرز

 

خاکیست نهاده درز بر درز

گه زلزله گاه سیل خیزد

 

زین ساید خاک و زان بریزد

چون زلزله ریزد آب ساید

 

درزی زخریطه واگشاید

وان درز به صدمه‌های ایام

 

وادی کده‌ای شود سرانجام

جوئی که درین گل خرابست

 

خاریده باد و چاک آبست

از کوی زمین چو بگذری باز

 

ابر و فلک است در تک و تاز

هر یک به میانه دگر شرط

 

افتاده به شکل گوی در خرط

این شکل کری نه در زمین است

 

هر خط که به گرد او چنین است

هر دود کزین مغاک خیزد

 

تا یک دو سه نیزه بر ستیزد

وآنگه به طریق میل ناکی

 

گردد به طواف دیر خاکی

ابری که برآید از بیابان

 

تا مصعد خود شود شتابان

بر اوج صعود خود بکوشد

 

از حد صعود بر نجوشد

او نیز طواف دیر گیرد

 

از دایره میل می‌پذیرد

بینیش چو خیمه ایستاده

 

سر بر افق زمین نهاده

تا در نگری به کوچ و خیلش

 

دانی که به دایره است میلش

هر جوهر فردکو بسیط است

 

میلش به ولایت محیط است

گردون که محیط هفت موج است

 

چندان که همی‌رود در اوج است

گر در افق است و گر در اعلاست

 

هرجا که رود به سوی بالاست

زآنجا که جهان خرامی اوست

 

بالائی او تمامی اوست

بالا طلبان که اوج جویند

 

بالای فلک جز این نگویند

نز علم فلک گره گشائیست

 

خود در همه علم روشنائیست

گرمایه جویست ور پشیزی

 

از چار گهر در اوست چیزی

اما نتوان نهفت آن جست

 

کین دانه در آب و خاک چون رست

گرمایه زمین بدو رساند

 

بخشیدن صورتش چه داند

وآنجا که زمین به زیر پی‌بود

 

در دانه جمال خوشه کی بود

گیرم که ز دانه خوشه خیزد

 

در قالب صورتش که ریزد

در پرده این خیال گردان

 

آخر سببی است حال گردان

نزدیک تو آن سبب چه چیز است

 

بنمای که این سخن عزیز است

داننده هر آن سبب که بیند

 

داند که مسبب آفریند

زنهار نظامیا در این سیر

 

پابست مشو به دام این دیر

آموزش نرم افزار پارتيشن مجيک (3)_قسمت آخر

گزينه اول اين منو Drive Mapper مي باشد . اين گزينه هيچ اقدامي درباره ساخت يا پاك نمودنپارتيشنها ندارد . مهمترين كاري كه انجام مي دهد اين است كه در صورتيكه پارتيشني ( درايوي ) كم يا زياد گردد مشخصاً برنامه هايي كه در آن درايو با نام مشخص نصب شده اند توسط سيستم عامل قابل دسترسي نخواهند بود . زيرا يا درايو جديدي به مجموعه درايوها اضافه شده است و يا درايوي كم شده است بنابراين نام بعضي از درايو ها تغيير يافته است . اصلاح اين آدرسها توسط Drive Mapper انجام شده و آدرس اخير به آن داده مي شود . به عنوان مثال درايو سي دي رام شما G:\ مي باشد . اگر شما پارتيشني به هاردديسك خود اضافه نماييد مسلماً درايو CD_ROM شما H:\ خواهد شد . برنامه هايي كه از درايو CD_ROM براي استفاده مي كنند و يا سيستم عامل براي تغذيه فايلهاي سيستمي خود هنگام نصب برنامه هاي جديد از درايو مربوط مي خواهد حتماً بايد آدرس آنها تعويض شود و اين كار سنگين توسط Drive Mapper انجام مي گردد و يا مثال ديگر اينكه . فرضاً شما تعدادي از برنامه ها را در درايو E: نصب نموده ايد و از طرفي درايو D: را با برنامه PartitionMagic به قسمت تقسيم نموده ايد (Split ). با اين كار نام درايو E: به F: تبديل مي شود و برنامه هاي نصب شده در اين درايو توسط سيستم عامل در آدرس درايو E:\… قابل دسترسي نخواهد بود . بازسازي و بروز آوري اين آدرسها توسط Drive Mapper انجام مي شود .
گزينه دوم
BootMagic Configuration مي باشد . براي فعال شدن اين گزينه بايد آن را جداگانه از روي سي دي نصب برنامه MaigicPartition 8.0 در دايركتوري BTMagic \ setup \ setup.exe نصب كنيد . با اين گزينه شما مي توانيد براي اجراي چند سيستم عامل بر روي سيستم خود اقدام كنيد . اين كار به كمك پنجره اصلي برنامه كه ساده و گويا است انجام مي شود . BootMagic برنامه اي همانند SYSTEM COMMANDER مي باشد كه كار مديريت بوت چندگانه را با ايجاد منوهاي بوت انجام داده و حق انتخاب سيستم عامل دلخواه را به كاربر مي دهد .
گزينه سوم
Creat Rescue Disks مي باشد كه بوسيله آن مي توانيد ديسكت استارت آپ يا ريسك ديسك BootAble براي خود بسازيد تا در مواقع مورد نياز از آن استفاده نماييد .
 

منوي Tasks :
اغلب گزينه هاي اين منو قبلاً توضيح داده شده است . فقط به گزينه هايي كه قبلاً توضيح داده نشده بسنده مي كنيم .
گزينه
Creat New Partition يعني ساختن يك پارتيشن جديد .گزينه Creat Backup Partition براي ساختن يك پارتيشن مخصوص براي گرفتن پشتيبان از داده ها استفاده مي شود . با ساختن اين پارتيشن Datat Keeper برنامه بطور اتوماتيك در پشت صحنه اجرا شده و از اطلاعات شما در درايو Backup پشتيبان نگه مي دارد .
گزينه
Install Another Operating System براي نصب يك سيستم عامل ديگر به كار مي رود .
گزينه
Resize Partitions براي تغيير دادن اندازه پارتيشنها به كار مي رود .
گزينه
Redistribute Free space براي اين است كه شما بخواهيد فضاي خالي باقيمانده را بين پارتيشنهاي ايجاد شده به طور مساوي تقسيم بندي نماييد .
گزينه
Merge Partitions براي پيوند دادن دو يا چند پارتيشن به كار مي رود .
گزينه
Copy Partition براي ايجاد يك پارتيشن همسان با يك پارتيشن ايجاد شده به كار مي رود .

ـ منوي Help :
از اين منو مي توانيد همانند
Help ساير برنامه ها استفاده نماييد .
قابل توجه است بدانيد كه در صورتي كه تحت يك سيستم عامل به نحوي از برنامه استفاده كنيد كه تمام پارتيشنهاي هارد ديسك ( حتي پارتيشن
ACTIVE ) را نيز پاك كرده و از نو پارتيشن بندي نموده باشيد پس از عملي ( APPLY ) نمودن تغييرات ، برنامه از شما Restart نموده و به صورت اتوماتيك كامپيوتر را بوت نموده و تغييرات را ايجاد خواهد كرد .
يادآور مي شود كه بعضي از گزينه هايي كه شرح داده شد در هنگام كليك راست بر روي پارتيشنها نيز ظاهر مي گردد .
هشدار: در هنگام استفاده از اين نرم افزار کاملا هوشيار باشيد چرا که با يک خطا حالتان تا ابد گرفته ميشود.

آموزش تغيير حجم درايوها (پارتيشن مجيک) - قسمت اول

 آموزش تغيير حجم درايوها (پارتيشن مجيک) - قسمت دوم

اس ام اس های ویژه ماه محرم

 

بر گوش جانم می سرد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله


منم نواده ي هاجر که پيش چشم ترم
به مذبح آمده اين بار هر دو تا پسرم


دو تا کبوتر من قابل ضريح تو نيست
اگر به خاک مي افتند هم فداي حرم



السلام عليك يا أباعبدالله
وعلي الارواح التي حلت بفنائك عليكم مني جميعا
سلام الله أبدا مابقيت وبقي الليل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السلام علي الحسين
وعلى علي بن الحسين
وعلى أولاد الحسين
وعلى أصحاب الحسين


چشمي كه در بهشت تو گريان نمي شود
بايد حواله داد به دست جهنمش

هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بی خبر از عالمند

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند







بر من لباس نوكري‌ام را كفن كنيد
نوكر بهشت هم برود باز نوكر است



به یاد داغ بانو، دلشکسته
محرم می روم دنبال دسته




دوباره شعرهای محتشم وار
نوشته می شود بر روی دیوار

سلام بر حسین

یک گنج

«حسين مني و انا من حسين....» بعضی وقتا كه دلم حال و هواتو می‌كنه تو دلم زمزمه كرب و بلاتو می‌كنه به دلم می‌گم برو سنگ صبور سینه‌باش كه گذرنامه‌تو مولا خودش امضا می‌كنه دلامون هوایی كرب و بلا چی‌كار كنیم غم ما جدایی كرب و بلا چی‌كار كنیم سلام. محرم هم دوباره رسید. مجالس عزای امام حسین (ع). امیدوارم که به نحو احسن استفاده کنیم از این ایام. متأسفانه بسیاری از مجالس سوگواری امروزی، هرچه كه پرشورتر می‌شود، از هدف خود دورتر می‌شود! عاشورا یک گنج است!

لیلی و مجنون قسمت دوم

نعت پیغمبر اکرم (ص)

ای شاه سوار ملک هستی

 

سلطان خرد به چیره دستی

ای ختم پیمبران مرسل

 

حلوای پسین و ملح اول

نوباوه باغ اولین صلب

 

لشکرکش عهد آخرین تلب

ای حاکم کشور کفایت

 

فرمانده فتوی ولایت

هرک آرد با تو خودپرستی

 

شمشیر ادب خورد دو دستی

ای بر سر سدره گشته راهت

 

وی منظر عرش پایگاهت

ای خاک تو توتیای بینش

 

روشن بتو چشم آفرینش

شمعی که نه از تو نور گیرد

 

از باد بروت خود بمیرد

ای قائل افصح القبایل

 

یک زخمی اوضح الدلایل

دارنده حجت الهی

 

داننده راز صبحگاهی

ای سید بارگاه کونین

 

نسابه شهر قاب قوسین

رفته ز ولای عرش والا

 

هفتاد هزار پرده بالا

ای صدر نشین عقل و جان هم

 

محراب زمین و آسمان هم

گشته زمی آسمان ز دینت

 

نی‌نی شده آسمان زمینت

ای شش جهه از تو خیره مانده

 

بر هفت فلک جنیبه رانده

شش هفت هزار سال بوده

 

کین دبدبه را جهان شنوده

ای عقل نواله پیچ خوانت

 

جان بنده نویس آستانت

هر عقل که بی تو عقل برده

 

هر جان که نه مرده تو مرده

ای کینت و نام تو موید

 

بوالقاسم وانگهی محمد

عقل ارچه خلیفه شگرف است

 

بر لوح سخن تمام حرف است

هم مهر مویدی ندارد

 

تا مهر محمدی ندارد

ای شاه مقربان درگاه

 

بزم تو ورای هفت خرگاه

صاحب طرف ولایت جود

 

مقصود جهان جهان مقصود

سر جوش خلاصه معانی

 

سرچشمه آب زندگانی

خاک تو ادیم روی آدم

 

روی تو چراغ چشم عالم

دوران که فرس نهاده تست

 

با هفت فرس پیاده تست

طوف حرم تو سازد انجم

 

در گشتن چرخ پی کندگم

آن کیست که بر بساط هستی

 

با تو نکند چو خاک پستی

اکسیر تو داد خاک را لون

 

وز بهر تو آفریده شد کون

سر خیل توئی و جمله خیلند

 

مقصود توئی همه طفیلند

سلطان سریر کایناتی

 

شاهنشه کشور حیاتی

لشگر گه تو سپهر خضرا

 

گیسوی تو چتر و غمزه طغرا

وین پنج نماز کاصل توبه است

 

در نوبتی تو پنج نوبه است

در خانه دین به پنج بنیاد

 

بستی در صد هزار بیداد

وین خانه هفت سقف کرده

 

بر چار خلیفه وقف کرده

صدیق به صدق پیشوا بود

 

فاروق ز فرق هم جدا بود

وان پیر حیائی خدا ترس

 

با شیر خدای بود همدرس

هر چار ز یک نورد بودند

 

ریحان یک آبخورد بودند

زین چار خلیفه ملک شدراست

 

خانه به چهار حد مهیاست

ز آمیزش این چهارگانه

 

شد خوش نمک این چهارخانه

دین را که چهار ساق دادی

 

زینگونه چهار طاق دادی

چون ابروی خوب تو در آفاق

 

هم جفت شد این چهار وهم طاق

از حلقه دست بند این فرش

 

یک رقص تو تا کجاست تا عرش

ای نقش تو معرج معانی

 

معراج تو نقل آسمانی

از هفت خزینه در گشاده

 

بر چهار گهر قدم نهادن

از حوصله زمانه تنگ

 

بر فرق فلک زده شباهنگ

چون شب علم سیاه برداشت

 

شبرنگ تو رقص راه برداشت

خلوتگه عرش گشت جایت

 

پرواز پری گرفت پایت

سر برزده از سرای فانی

 

بر اوج سرای ام هانی

جبریل رسید طوق در دست

 

کز بهر تو آسمان کمر بست

بر هفت فلک دو حلقه بستند

 

نظاره تست هر چه هستند

برخیز هلا نه وقت خوابست

 

مه منتظر تو آفتابست

در نسخ عطارد از حروفت

 

منسوخ شد آیت وقوفت

زهره طبق نثار بر فرق

 

تا نور تو کی برآید از شرق

خورشید به صورت هلالی

 

زحمت ز ره تو کرده خالی

مریخ ملازم یتاقت

 

موکب رو کمترین وشاقت

دراجه مشتری بدان نور

 

از راه تو گفته چشم بد دور

کیوان علم سیاه بر دوش

 

در بندگی تو حلقه در گوش

در کوکبه چنین غلامان

 

شرط است برون شدن خرامان

امشب شب قدرتست بشتاب

 

قدر شب قدر خویش دریاب

ای دولتی آن شبی که چون روز

 

گشت از قدم تو عالم افروز

پرگار به خاک در کشیدی

 

جدول به سپهر بر کشیدی

برقی که براق بود نامش

 

رفق روش تو کرد رامش

بر سفت چنان نسفته تختی

 

طیاره شدی چو نیک بختی

زآنجا که چنان یک اسبه راندی

 

دوران دواسبه را بماندی

ربع فلک از چهارگوشه

 

داده ز درت هزار خوشه

از سرخ و سپید دخل آن باغ

 

بخش نظر تو مهر ما زاغ

بر طره هفت بام عالم

 

نه طاس گذاشتی نه پرچم

هم پرچم چرخ را گسستی

 

هم طاسک ماه را شکستی

طاوس پران چرخ اخضر

 

هم بال فکنده با تو هم پر

جبریل ز همرهیت مانده

 

(الله معک) ز دور خوانده

میکائیلت نشانده بر سر

 

واورده به خواجه تاش دیگر

اسرافیل فتاده در پای

 

هم نیم رهت بمانده برجای

رفرف که شده رفیق راهت

 

برده به سریر سدره گاهت

چون از سر سدره بر گذشتی

 

اوراق حدوث در نوشتی

رفتی ز بساط هفت فرشی

 

تا طارم تنگبار عرشی

سبوح زنان عرش پایه

 

از نور تو کرده عرش سایه

از حجله عرش بر پریدی

 

هفتاد حجاب را دریدی

تنها شدی از گرانی رخت

 

هم تاج گذاشتی و هم تخت

بازار جهت بهم شکستی

 

از زحمت تحت وفوق رستی

خرگاه برون زدی ز کونین

 

در خیمه خاص قاب قوسین

هم حضرت ذوالجلال دیدی

 

هم سر کلام حق شنیدی

از غایت وهم و غور ادراک

 

هم دیدن وهم شنودنت پاک

درخواستی آنچه بود کامت

 

درخواسته خاص شد به نامت

از قربت حضرت الهی

 

باز آمدی آنچنانکه خواهی

گلزار شکفته از جبینت

 

توقیع کرم در آستینت

آورده برات رستگاران

 

از بهر چو ما گناهکاران

ما را چه محل که چون تو شاهی

 

در سایه خود کند پناهی

زآنجا که تو روشن آفتابی

 

بر ما نه شگفت اگر نتابی

دریای مروتست رایت

 

خضرای نبوتست جایت

شد بی تو به خلق بر مروت

 

بر بسته‌تر از در نبوت

هر که از قدم تو سرکشیده

 

دولت قلمیش در کشیده

وان کو کمر وفات بسته

 

بر منظره ابد نشسته

باغ ارم از امید و بیمت

 

جزیت ده نافه نسیمت

ای مصعد آسمان نوشته

 

چون گنج به خاک بازگشته

از سرعت آسمان خرامی

 

سری بگشای بر نظامی

موقوف نقاب چند باشی

 

در برقع خواب چند باشی

برخیز و نقاب رخ برانداز

 

شاهی دو سه را به رخ درانداز

این سفره ز پشت بار برگیر

 

وین پرده ز روی کار برگیر

رنگ از دو سیه سفید بزدای

 

ضدی ز چهار طبع بگشای

یک عهد کن این دو بی‌وفا را

 

یک دست کن این چهار پا را

چون تربیت حیات کردی

 

حل همه مشکلات کردی

زان نافه به باد بخش طیبی

 

باشد که به ما رسد نصیبی

زان لوح که خواندی از بدایت

 

در خاطر ما فکن یک آیت

زان صرف که یافتیش بی‌صرف

 

در دفتر ما نویس یک حرف

بنمای به ما که ما چه نامیم

 

وز بت گر و بت شکن کدامیم

ای کار مرا تمامی از تو

 

نیروی دل نظامی از تو

زین دل به دعا قناعتی کن

 

وز بهر خدا شفاعتی کن

تا پرده ما فرو گذارند

 

وین پرده که هست بر ندارند

یک سری سوالات کنکور

یک سری سوالات کنکور
البته نمیدونم این به درد کسی می خوره و یا اصلا کجای این وب سایت باید اینها رو قرار داد.
در هر حال با اجازه مدیران محترم من لینک یک سری فایلهای PDF که مربوط به سوالات کنکور چندین رشته در سالهای مختلف هست رو اینجا براتون میزارم.
امید است به کار آید:

http://www.bitasoft.ir/useful/Soalate_Konkoor.htm

با تشکر
نوشته شده توسط نویسنده خوب وبلاگ شقایق

خواص غذایی

۱.آووكادو

كاهش میزان كلسترون بد خون توسط این ماده به بدن كمك می‌كند تا سلامتی و شادابی خود را حفظ كند. تحقیقات دانشگاه بوفالو نشان داده خانمهای ورزشكار دونده‌ای كه روزانه كمتر از 20 درصد روغن مصرف می‌كنند بیشتر از كسانی كه حداقل 13 درصد روغن مصرف می‌كنند دچار جراحت و آسیب می‌شوندPeter j Horvath  استاد این دانشگاه اظهار می‌كند این مشكل برمی‌گردد به رژیمهای بسیار كم كالری كه توسط این خانمها رعایت می‌شود و این رژیم ماهیچه‌‌ها را ضعیف می‌كند‌‌Leslie Bonci مدیر برنامه‌ریزی تغذیه‌ای مركز پزشكی پیترزبورگ می‌گوید :"چند تكه كوچك آووكادو در روز می‌تواند كمبود روغن را در خانمهایی كه نسبت به مصرف روغنها حساسند جبران نماید."

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

به نام ایزد بخشاینده

از این پس برای شما عزیزان داستانهای لیلی و مجنون را در این وبلاگ مینویسم.

ای نام تو بهترین سرآغاز

 

بی‌نام تو نامه کی کنم باز

ای یاد تو مونس روانم

 

جز نام تو نیست بر زبانم

ای کار گشای هر چه هستند

 

نام تو کلید هر چه بستند

ای هیچ خطی نگشته ز اول

 

بی‌حجت نام تو مسجل

ای هست کن اساس هستی

 

کوته ز درت دراز دستی

ای خطبه تو تبارک الله

 

فیض تو همیشه بارک الله

ای هفت عروس نه عماری

 

بر درگه تو به پرده داری

ای هست نه بر طریق چونی

 

دانای برونی و درونی

ای هرچه رمیده وارمیده

 

در کن فیکون تو آفریده

ای واهب عقل و باعث جان

 

با حکم تو سهت و نیست یکسان

ای محرم عالم تحیر

 

عالم ز تو هم تهی و هم پر

ای تو به صفات خویش موصوف

 

ای نهی تو منکر امر معروف

ای امر تو را نفاذ مطلق

 

وز امر تو کائنات مشتق

ای مقصد همت بلندان

 

مقصود دل نیازمندان

ای سرمه کش بلند بینان

 

در باز کن درون نشینان

ای بر ورق تو درس ایام

 

ز آغاز رسیده تا به انجام

صاحب توئی آن دگر غلامند

 

سلطان توئی آن دگر کدامند

راه تو به نور لایزالی

 

از شرک و شریک هر دو خالی

در صنع تو کامد از عدد بیش

 

عاجز شده عقل علت اندیش

ترتیب جهان چنانکه بایست

 

کردی به مثابتی که شایست

بر ابلق صبح و ادهم شام

 

حکم تو زد این طویله بام

گر هفت گره به چرخ دادی

 

هفتاد گره بدو گشادی

خاکستری ار ز خاک سودی

 

صد آینه را بدان زدودی

بر هر ورقی که حرف راندی

 

نقش همه در دو حرف خواندی

بی‌کوه کنی ز کاف و نونی

 

کردی تو سپهر بیستونی

هر جا که خزینه شگرفست

 

قفلش به کلید این دو حرفست

حرفی به غلط رها نکردی

 

یک نکته درو خطا نکردی

در عالم عالم آفریدن

 

به زین نتوان رقم کشیدن

هر دم نه به حق دسترنجی

 

بخشی به من خراب گنجی

گنج تو به بذل کم نیاید

 

وز گنج کس این کرم نیاید

از قسمت بندگی و شاهی

 

دولت تو دهی بهر که خواهی

از آتش ظلم و دود مظلوم

 

احوال همه تراست معلوم

هم قصه نانموده دانی

 

هم نامه نانوشته خوانی

عقل آبله پای و کوی تاریک

 

وآنگاه رهی چو موی باریک

توفیق تو گر نه ره نماید

 

این عقده به عقل کی گشاید

عقل از در تو بصر فروزد

 

گر پای درون نهد بسوزد

ای عقل مرا کفایت از تو

 

جستن ز من و هدایت از تو

من بددل و راه بیمناکست

 

چون راهنما توئی چه باکست

عاجز شدم از گرانی بار

 

طاقت نه چگونه باشد این کار

می‌کوشم و در تنم توان نیست

 

کازرم تو هست باک از آن نیست

گر لطف کنی و گر کنی قهر

 

پیش تو یکی است نوش یا زهر

شک نیست در اینکه من اسیرم

 

کز لطف زیم ز قهر میرم

یا شربت لطف دار پیشم

 

یا قهر مکن به قهر خویشم

گر قهر سزای ماست آخر

 

هم لطف برای ماست آخر

تا در نقسم عنایتی هست

 

فتراک تو کی گذارم از دست

وآن دم که نفس به آخر آید

 

هم خطبه نام تو سراید

وآن لحظه که مرگ را بسیجم

 

هم نام تو در حنوط پیچم

چون گرد شود وجود پستم

 

هرجا که روم تو را پرستم

در عصمت اینچنین حصاری

 

شیطان رجیم کیست باری

چون حرز توام حمایل آمود

 

سرهنگی دیو کی کند سود

احرام گرفته‌ام به کویت

 

لبیک زنان به جستجویت

احرام شکن بسی است زنهار

 

ز احرام شکستنم نگهدار

من بیکس و رخنها نهانی

 

هان ای کس بیکسان تو دانی

چون نیست به جز تو دستگیرم

 

هست از کرم تو ناگزیرم

یک ذره ز کیمیای اخلاص

 

گر بر مس من زنی شوم خاص

آنجا که دهی ز لطف یک تاب

 

زر گردد خاک و در شود آب

من گر گهرم و گر سفالم

 

پیرایه توست روی مالم

از عطر تو لافد آستینم

 

گر عودم و گر درمنه اینم

پیش تو نه دین نه طاعت آرم

 

افلاس تهی شفاعت آرم

تا غرق نشد سفینه در آب

 

رحمت کن و دستگیر و دریاب

بردار مرا که اوفتادم

 

وز مرکب جهل خود پیادم

هم تو به عنایت الهی

 

آنجا قدمم رسان که خواهی

از ظلمت خود رهائیم ده

 

با نور خود آشنائیم ده

تا چند مرا ز بیم و امید

 

پروانه دهی به ماه و خورشید

تا کی به نیاز هر نوالم

 

بر شاه و شبان کنی حوالم

از خوان تو با نعیم‌تر چیست

 

وز حضرت تو کریمتر کیست

از خرمن خویش ده زکاتم

 

منویس به این و آن براتم

تا مزرعه چو من خرابی

 

آباد شود به خاک و آبی

خاکی ده از آستان خویشم

 

وابی که دغل برد ز پیشم

روزی که مرا ز من ستانی

 

ضایع مکن از من آنچه مانی

وآندم که مرا به من دهی باز

 

یک سایه ز لطف بر من انداز

آن سایه نه کز چراغ دور است

 

آن سایه که آن چراغ نوراست

تا با تو چو سایه نور گردم

 

چون نور ز سایه دور گردم

با هر که نفس برآرم اینجا

 

روزیش فروگذارم اینجا

درهای همه ز عهد خالیست

 

الا در تو که لایزالیست

هر عهد که هست در حیاتست

 

عهد از پس مرگ بی‌ثباتست

چون عهد تو هست جاودانی

 

یعنی که به مرگ و زندگانی

چندانکه قرار عهد یابم

 

از عهد تو روی برنتابم

بی‌یاد توام نفس نیاید

 

با یاد تو یاد کس نیاید

اول که نیافریده بودم

 

وین تعبیه‌ها ندیده بودم

کیمخت اگر از زمیم کردی

 

با زاز زمیم ادیم کردی

بر صورت من ز روی هستی

 

آرایش آفرین تو بستی

واکنون که نشانه گاه جودم

 

تا باز عدم شود وجودم

هرجا که نشاندیم نشستم

 

وآنجا که بریم زیر دستم

گردیده رهیت من در این راه

 

گه بر سر تخت و گه بن چاه

گر پیر بوم و گر جوانم

 

ره مختلف است و من همانم

از حال به حال اگر بگردم

 

هم بر رق اولین نوردم

بی‌جاحتم آفریدی اول

 

آخر نگذاریم معطل

گر مرگ رسد چرا هراسم

 

کان راه بتست می‌شناسم

این مرگ نه، باغ و بوستانست

 

کو راه سرای دوستانست

تا چند کنم ز مرگ فریاد

 

چون مرگ ازوست مرگ من باد

گر بنگرم آن چنان که رایست

 

این مرگ نه مرگ نقل جایست

از خورد گهی به خوابگاهی

 

وز خوابگهی به بزم شاهی

خوابی که به بزم تست راهش

 

گردن نکشم ز خوابگاهش

چون شوق تو هست خانه خیزم

 

خوش خسبم و شادمانه خیزم

گر بنده نظامی از سر درد

 

در نظم دعا دلیریی کرد

از بحر تو بینم ابر خیزش

 

گر قطره برون دهد مریزش

گر صد لغت از زبان گشاید

 

در هر لغتی ترا ستاید

هم در تو به صد هزار تشویر

 

دارد رقم هزار تقصیر

ور دم نزند چو تنگ حالان

 

دانی که لغت زبان لالان

گر تن حبشی سرشته تست

 

ور خط ختنی نبشته تست

گر هر چه نبشته‌ای بشوئی

 

شویم دهن از زیاده گوئی

ور باز به داورم نشانی

 

ای داور داوران تو دانی

زان پیش کاجل فرا رسد تنگ

 

و ایام عنان ستاند از چنگ

ره باز ده از ره قبولم

 

بر روضه تربت رسولم

 

<< لذت زندگی >>

يك تاجر آمريكايى نزديك يك روستاى مكزيكى ايستاده بود كه يك قايق كوچك ماهيگيرى از بغلش رد شد كه توش چند تا ماهى بود!


از مكزيكى پرسيد: چقدر طول كشيد كه اين چند تارو بگيرى؟
مكزيكى: مدت خيلى كمى !


آمريكايى: پس چرا بيشتر صبر نكردى تا بيشتر ماهى گيرت بياد؟
مكزيكى: چون همين تعداد هم براى سير كردن خانواده‌ام كافيه !


آمريكايى: اما بقيه وقتت رو چيكار ميكنى؟
مكزيكى: تا ديروقت ميخوابم! يك كم ماهيگيرى ميكنم!با بچه‌هام بازى ميكنم! با زنم خوش ميگذرونم! بعد ميرم تو دهكده میچرخم! با دوستام شروع ميكنيم به گيتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با اين نوع زندگى !


آمريكايى: من توي هاروارد درس خوندم و ميتونم كمكت كنم! تو بايد بيشتر ماهيگيرى بكنى! اونوقت ميتونى با پولش يك قايق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قايق ديگه هم بعدا اضافه ميكنى! اونوقت يك عالمه قايق براى ماهيگيرى دارى !
مكزيكى: خب! بعدش چى؟


آمريكايى: بجاى اينكه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقيما به مشتریها ميدى و براى خودت كار و بار درست ميكنى... بعدش كارخونه راه ميندازى و به توليداتش نظارت ميكنى... اين دهكده كوچيك رو هم ترك ميكنى و ميرى مكزيكو سيتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورك... اونجاس كه دست به كارهاى مهمتر هم ميزنى ...


مكزيكى: اما آقا! اينكار چقدر طول ميكشه؟
آمريكايى: پانزده تا بيست سال !


مكزيكى: اما بعدش چى آقا؟
آمريكايى: بهترين قسمت همينه! موقع مناسب كه گير اومد، ميرى و سهام شركتت رو به قيمت خيلى بالا ميفروشى! اينكار ميليونها دلار برات عايدى داره !


مكزيكى: ميليونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟
آمريكايى: اونوقت بازنشسته ميشى! ميرى به يك دهكده ساحلى كوچيك! جايى كه ميتونى تا ديروقت بخوابى! يك كم ماهيگيرى كنى! با بچه هات بازى كنى !
با زنت خوش باشى! برى دهكده و تا ديروقت با دوستات گيتار بزنى و خوش بگذرونى!!!

« خواستگاري »

اوايل شب بود. دلشوره عجيبي تمام بدنم را فرا گرفته بود. بعد از اينكه راه افتاديم به اصرار مادرم يك سبد گل خريديم. خدا خير كساني را بدهد كه باعث و باني اين رسم و رسومهاي آبكي شدند. آن زمانها صحراي خدا بود و تا دلت هم بخواهد گل! چند شاخه گل مي كندن و كارشان راه مي افتاد، ولي توي اين دوره و زمونه حتي گل خريدن هم براي خودش مكافاتي دارد كه نگو نپرس!!! قبل از اينكه وارد گلفروشي بشوي مثل «گل سرخ» سرحال و شادابي ولي وقتيكه قيمتها را مي بيني قيافه ات عين «گل ميمون» مي شود. بعدش هم كه از فروشنده گل ارزان تر درخواست مي كني و جواب سر بالاي جناب گلفروش را مي شنوي، شكل و شمايلت روي «گل يخ» را هم سفيد مي كند!!! البته ناگفته نماند كه بنده حقير سراپا بي تقصير هنوز در اوان سنين جواني، حدود اي «سي و نه» سالگي بسر برده و اصلاً و ابداً تا اطلاع ثانوي نيز نيازي به تن دادن به سنت خانمانسوز ازدواج در خود احساس نمي نمودم منتهي به علت اينكه بعضي از فواميل محترمه خطر ترشي افتادگي، پوسيدگي روحي و زنگ زدگي عاطفي اينجانب را به گوش سلطان بانوي خاندان مغزّز «مقروض السلطنه» يعني وزير «اكتشافات، استنطاقات و اتهامات» رسانده بودند فلذا براي جلوگيري از خطرات احتمالي عاق شدگي زودرس و بالطبع محروم ماندن از ارث و ميراث نداشته و يا حرام شدن شير ترش مزه نخورده سي و هشت سال پيش و متعاقب آن سينه كوبيدن ها و لعن و نفرين هاي جگرسوز نمودن و آرزوي اشّد مجازات در صحراي محشر و از همه بدتر سركوفت فتوحات بچه هاي فاميل و همسايه مبني بر قبول شدن در رشته هاي دانشگاهي؛ نانوايي سنگكي اطاق عمل،تايتانيك پزشكي، مهندسي فوتولوس و متلك شناسي هنرهاي تجسمي، صلاح را بر آن ديدم كه حب سكوت و اطاعت خورده و به خاطر پيشگيري از بمباران شدن توسط هواپيماهاي تيز پرواز «لنگه كفشهاي F14» و موشكهاي بالستيك «نيشگون ها و سقلمه هاي F11» و غش و ضعف هاي گاه و بيگاه «مادر سالار» به همراه از خانه بيرون كردنهاي «پدر سالار» و تهديدات جاني و مالي فوق العاده وحشتناك همشيره هاي مكرّمه با مراسم خواستگاري امشب موافقت به عمل آورده و خود را به خداوند منان بسپارم.

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته