خدا را شکر ...

خداراشكر كه تمام شب صداي خرخر شوهرم را مي شنوم . اين يعني او زنده و سالم در كنار من خوابيده است.


I am thankful for the husband who snores all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me


____________

 

خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكي است.اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.


I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street


____________


خدا را شكر كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل و در آمدي دارم و بيكار نيستم.


I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed.


____________

 

خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند. اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.


I am thankful for the clothes that a fit a little too snag, because it means I have enough to eat


____________

 

خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.


I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard


____________

 

خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم.

 

I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning, because it means I have a home


____________

 

خدا را شكر كه در جائي دور جاي پارك پيدا كردم.اين يعني هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبيلي براي سوار شدن.

 

I am thankful for the parking spot I find at the far end of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation


____________

 

خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم.


I am thankful for the noise I have to bear from neighbors, because it means that I can hear


____________

 

خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم. اين يعني من لباس براي پوشيدن دارم.


I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear


____________

 

خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعني من هنوز زنده ام.


I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive


____________

 

خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار مي شوم. اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم.


I am thankful for being sick once in a while, because it reminds me that I am healthy most of the time


____________

 

خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.


I am thankful for the becoming broke on shopping for new year , because it means I have beloved ones to buy gifts for them

 

اس ام اس ویژه روز زن

روز زن بهانه ای است برای تشکر از شما و من خیلی دوستتون دارم
و حاضرم همه دنیامو دو دستی تقدیمتون کنم . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

و خداوند زن را نمک زندگی آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد !
روز زن مبارک !

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

همسرم عزیزم ، روز زن فرصتی برای ابراز عشق من به توست
و من با همه توانم صمیمانه تو را میبوسم و دوستت میدارم . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

مژده به آقایان : پژو ۴۰۵ بدون ایر بگ - بدون کمربندایمنی – آماده آتش سوزی بدون دلیل
دوگانه سوز و آماده انفجار- بهترین هدیه برای همسر دلبندتان در روز زن !!!

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

دوست دارم همیشه همرنگ صداقت باشی .
روزت مبارک همسر عزیزم . تنها تکیه گاه منی دوستت دارم  . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

همسرم روزت را تبریک گفته و هزاران هزار شاخه ی روز صورتی را به همراه تمام عشق که
موجودیم است تقدیمت می کنم قربونت برم بدون که همیشه دوست داشتم دارم و
خواهم داشت  . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

همسر عزیزم زن زندگی من بدان همیشه و در هر شرایط دوستت دارم. عاشقانت همه
نامی و نشانی دارند آنکه در عشق تو بی نام و نشان است منم.روزت مبارک عزیزم . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

همسرم، معنای عشق و دوستی را در تمنای وجود تو یافتم.
مادرم، با تو زیستن، بهشتِ زندگی من است . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

در زاد روز این پسر و مادر
شمس و قمر قرینه ی یکدیگر
مادر، بزرگ بانوی دین، زهراست
فرزند او، خمینی روح الله است
مادر، چراغ روشن ایمان است
فرزند، روشنایی ایران است
از مهر مادر و خط این فرزند
یا رب به ما جدائی از آن مپسند



–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–



بیستم ماه جمادی
این ندا دادی منادی
آمده هنگام شادی
فاطمه از مام زادی
و مادر تمام شیعیان بر شما و تمام ایرانیان مبارک باد.



–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–



شد جهان پرشور و غوغا
صفحه ی گیتی مصفا
بیت احمد طور سینا
پانهد زهرا-س به دنیا



–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

چه گویم در مقام تو , تو ای روح اهورایی , تو نور چشم خورشیدی
تو زهرایی , تو زهرایی . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل
صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر
را به همه مادران تبریک و تهنیت میگوئیم . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر
قرآن، همتای امیر مومنان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


سرای احمد امشب رشک طور است / زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان دخت محمد-ص /  به راهش از جهان گلریز حور است . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

میلاد دختر نبوت ، همسر ولایت ، مادر امامت ، برشما مبارک باد . . .

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

زهرا که از فروغش عالم ضیا گرفته / دین نبی ز فیضش نشو و نما گرفته
مریم زمکتب او درس حیا گرفته / جشنی به عرش اعلی بهرش خدا گرفته . . .

اس ام اس ویژه روز مادر

مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی
تو شگفتی خلقتی
تو لبریز عظمتی
تو را دوست دارم و می ستایمت!
دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت,رحمت و عزت می طلبم.


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


در نگاه پر فروغت در آماقه سوکوتت تنها محبت را میبینم مهر تو در زره زره ی وجودم رخنه کرده و حال به زیبا ترین و مقدس ترین واژه یعنی مادر قسم می خورم که دوستت دارم …. مادر عزیزم روزت مبارک

–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. روزت مبارک مادر خوبم !


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر را به همه مادران تبریک و تهنیت میگوئیم .


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–

مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
مینویسم ازسرخط مادر ای معنی بودن
مینویسم تا همیشه توئی لایق ستودن


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


ای مادر عزیز که جانم فدای تو قربان مهربانی و لطف و صفای تو          تولد مظهر خلقت مبارک باد !


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


*;%’*
*%;;%’*
*;%*;%’*.
*;*;%;*%*,
)i(
(   )
مادرجون این دسته گل تقدیم تو،به شرط اونکه تو خودت گل باشی و من خاک زیر پات !


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


دو موجود هستی گرامی تر است
یکی میهن و دیگرش مادر است
ستایش کنم زن که او مادر است
که مادر سزاوار زیب و زر است
تو ای مادر من نوای میهن من
کنم خواب در اغوشت ای سرور من


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


مادر:
کاشکی می شد بهت بگم؛
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم؛
بغض صدات و دوست دارم


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


مادر عزیزم به خاطر تمام مهربانیهایی که در حق من کردی و به من بال و پر دادی و مرا بالنده کردی و با سوختن خود عشق و شور در وجودم روشن کردی با همه وجودم و با تک تک سلولهایم دوستت دارم


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


مادرم هستی من ز هستی توست تا هستم و هستی دارمت دوست !


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–



زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه “مادر” است. زیباترین خطاب “مادر جان” است. “مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک مادر


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


آسودگی از محن ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر   - رهی معیری


–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–_–


می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟

روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه اما روز پدر جوراب فروشی ها !

می دونی شباهشتون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا می ره !!!

موضوع انشاء: توافت‌هاي ايران و خارج

پدرم هميشه مي‌گويد " اين خارجي‌ها که الکي خارجي نشده‌اند، خيلي کارشان درست بوده که
توي خارج راهشان داده‌اند" البته من هم مي‌خواهم درسم را بخوانم؛ پيشرفت کنم؛ سيکلم
را بگيرم و بعد به خارج بروم. ايران با خارج خيلي فرغ دارد. خارج خيلي بزرگتر است. من خيلي
چيزها راجب به خارج مي‌دانم.
تازه دايي دختر عمه‌ي پسر همسايه‌مان در آمريکا زندگي مي‌کند. براي همين هم پسر همسايه‌مان آمريکا را مثل کف دستش مي‌شناسد.
او مي‌گويد "در خارج آدم‌هاي قوي کشور را اداره مي‌کنند"
مثلن همين "آرنولد" که رعيس کاليفرنيا شده است.
ما خودمان در يک فيلم ديديم که چطوري يک نفره  زد چند نفر را لت و پار کرد و بعد با يک خانم...
البته آن قسمت‌هاي بي‌تربيتي فيلم را نديديم
اما ديديم که چقدر زورش زياد است، بازو دارد اين هوا. اما در ايران هر آدم لاغر مردني را مي
گذارند مدير بشود.
خارجي‌ها خيلي پر زور هستند و همه‌شان بادي ميل دينگ کار مي‌کنند. همين برج‌هايي که
دارند نشان مي‌دهد که کارگرهايشان چقدر قوي هستند و آجر را تا کجا پرت کرده‌اند.
ما اصلن ماهواره نداريم. اگر هم داشته باشيم؛فقط برنامه‌هاي علمي آن را نگاه مي‌کنيم.
تازه من کانال‌هاي ناجورش را قلف کرده‌ام تا والدينم خداي نکرده از راه به در نشوند. اين آمريکايي‌ها بر خلاف ما آدم‌هاي خيلي مهرباني هستند و دائم همديگر را بقل مي‌کنند و بوس مي‌کنند.. اما در فيلم‌هاي ايراني حتا زن و شوهرها با سه متر فاصله کنار هم مي‌نشينند که به فکر بنده همين کارها باعث شده که آمار تلاغ روز به روز بالاتر بشود.
در اينجا اصلن استعداد ما کفش نمي‌شود و نخبه‌هاي علمي کشور مجبور مي‌شوند فرار
مغزها کنند. اما در خارج کفش مي‌شوند. مثلاً اين "بيل گيتس" با اينکه اسم کوچکش نشان
مي‌دهد که از يک خانواده‌ي کارگري بوده اما تا مي‌فهمند که نخبه است به او خيلي بودجه
مي‌دهند و او هم برق را اختراع مي‌کند.
پسر همسايه‌مان مي‌گويد اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود؛ شايد ما الان مجبور
بوديم شب‌ها توي تاريکي تلويزيون تماشا کنيم.
من شنيده‌ام در خارج دموکراسي است. ولي ما نداريم. اگر اينجا هم دموکراسي مي‌شد چقدر
خوب مي‌شد. آنوقت "محمدرضا گلذار" رعيس جمهور مي‌شد و "مهناز افشار " هم معاون اولش مي‌شد.
شايد "آميتا پاچان" و "شاهرخ خان" را هم دعوت مي‌کرديم تا وزير بشوند. خيلي خوب مي‌‌شد.
ولي سد افصوث و دريق که نمي‌شود.
از نظر فرهنگي ما ايراني‌ها خيلي بي‌جمبه هستيم. ما خيلي تمبل و تن‌پرور هستيم و حتي
هفته‌اي يک روز را هم کلاً تعطيل کرده‌ايم.
شايد شما ندانيد اما من خودم ديشب از پسر همسايه‌مان شنيدم که در خارج جمعه‌ها تعطيل
نيست. وقتي شنيدم نزديک بود از تعجب شاخدار شوم. اما حرف‌هاي پسر همسايه‌مان از بي بي سي هم مهمتر است.
ما ايراني‌ها ضاتن آي کيون پاييني داريم.
مثلن پدرم هميشه به من مي‌گويد "تو به خر گفته‌اي زکي".
ولي خارجي‌ها تيز هوشان هستند. پسر همسايه‌مان مي‌گفت در آمريکا همه بلدند
انگليسي صحبت کنند، حتا بچه کوچولوها هم انگليسي بلدند. ولي اينجا متعسفانه مردم کلي
کلاس زبان مي‌روند و آخرش هم بلد نيستند يک جمله‌ي ساده مثل
I lav u بنويسند. واقعن جاي
تعسف دارد.
اين بود انشاي من

شعر های لیلی و مجنون 5

در مدح شروانشاه اختسان بن منوچهر

سر خیل سپاه تاجداران

 

سر جمله جمله شهریاران

خاقان جهان ملک معظم

 

مطلق ملک الملوک عالم

دارنده تخت پادشاهی

 

دارای سپیدی و سیاهی

صاحب جهت جلال و تمکین

 

یعنی که جلال دولت و دین

تاج ملکان ابوالمظفر

 

زیبنده ملک هفت کشور

شروانشه آفتاب سایه

 

کیخسرو کیقباد پایه

شاه سخن اختسان که نامش

 

مهریست که مهر شد غلامش

سلطان به ترک چتر گفته

 

پیدا نه خلیفه نهفته

بهرام نژاد و مشتری چهر

 

در صدف ملک منوچهر

زین طایفه تا به دور اول

 

شاهیش به نسل دل مسلسل

نطفه‌اش که رسیده گاه بر گاه

 

تا آدم هست شاه بر شاه

در ملک جهان که باد تا دیر

 

کوته قلم و دراز شمشیر

اورنگ نشین ملک بی‌نقل

 

فرمانده بی‌نقیصه چون عقل

گردنکش هفت چرخ گردان

 

محراب دعای هفت مردان

رزاق نه کاسمان ارزاق

 

سردار و سریر دار آفاق

فیاضه چشمه معانی

 

دانای رموز آسمانی

اسرار دوازده علومش

 

نرمست چنانکه مهر مومش

این هفت قواره شش انگشت

 

یک دیده چهار دست و نه پشت

تا بر نکشد ز چنبرش سر

 

مانده است چو حلقه سر به چنبر

دریای خوشاب نام دارد

 

زو آب حیات وام دارد

کان از کف او خراب گشته

 

بحر از کرمش سرای گشته

زین سو ظفرش جهان ستاند

 

زان سو کرمش جهان فشاند

گیرد به بلا رک روانه

 

بخشد به جناح تازیانه

کوثر چکد از مشام بختش

 

دوزخ جهد از دماغ لختش

خورشید ممالک جهانست

 

شایسته بزم و رزم از آنست

مریخ به تیغ و زهره با جام

 

بر راست و چپش گرفته آرام

زهره دهدش به جام یاری

 

مریخ کند سلیح داری

از تیغش کوه لعل خیزد

 

وز جام چو کوه لعل ریزد

چون بنگری آن دو لعل خونخوار

 

خونی و مییست لعل کردار

لطفش بگه صبوح ساقی

 

لطفیست چنانکه باد باقی

زخمش که عدو به دوست مقهور

 

زخمیست که چشم زخم ازو دور

در لطف چو باد صبح تازد

 

هرجا که رسد جگر نوازد

در زخم چو صاعقه است قتال

 

بر هر که فتاد سوخت در حال

لطف از دم صبح جان فشان‌تر

 

زخم از شب هجر جانستان‌تر

چون سنجق شاهیش بجنبد

 

پولادین صخره را بسنبد

چون طره پرچمش بلرزد

 

غوغای زمین جوی نیرزد

در گردش روزگار دیر است

 

کاتش زبر است و آب زیر است

تا او شده شهسوار ابرش

 

بگذشت محیط آب از آتش

قیصر به درش جنیبه داری

 

فغفور گدای کیست باری

خورشید بدان گشاده‌روئی

 

یک عطسه بزم اوست گوئی

وان بدر که نام او منیر است

 

در غاشیه داریش حقیر است

گویند که بود تیر آرش

 

چون نیزه عادیان سنان کش

با تیر و کمان آن جهانگیر

 

در مجری ناوک افتد آن تیر

گویند که داشت شخص پرویز

 

شکلی و شمایلی دلاویز

با گرد رکابش ار ستیزد

 

پرویز به قایمی بریزد

بر هر که رسید تیغ تیزش

 

بربست اجل ره گریزش

بر هر زرهی که نیزه رانده

 

یک حلقه در آن زره نمانده

زوبینش به زخم نیم خورده

 

شخص دو جهان دو نیم کرده

در مهر چو آفتاب ظاهر

 

در کینه چو روزگارقاهر

چون صبح به مهر بی‌نظیر است

 

چون مهر به کینه شیر گیر است

بربست به نام خود به شش حرف

 

گرد کمر زمانه شش طرف

از شش زدن حروف نامش

 

بر نرد شده ندب تمامش

گر دشمن او چو پشه جو شد

 

با صرصر قهر او نکو شد

چون موکب آفتاب خیزد

 

سایه به طلایه خود گریزد

آنجا که سمند او زند سم

 

شیر از نمط زمین شود گم

تیرش چو برات مرگ راند

 

کس نامه زندگی نخواند

چون خنجر جزع گون برآرد

 

لعل از دل سنگ خون برآرد

چون تیغ دو رویه بر گشاید

 

ده ده سر دشمنان رباید

بر دشمن اگر فراسیابست

 

تنها زدنش چو آفتابست

لشگر گره کمر نبسته

 

کو باشد خصم را شکسته

چون لشگر او بدو رسیده

 

از لشگر خصم کس ندیده

صد رستمش ارچه در رکابست

 

لشکر شکنیش ازین حسابست

چون بزم نهد به شهر یاری

 

پیدا شود ابر نو بهاری

چندان که وجوه ساز بیند

 

بخشد نه چنانکه باز بیند

چندان که به روزی او کند خرج

 

دوران نکند به سالها درج

بخشیدن گوهرش به کیل است

 

تحریر غلام خیل خیل است

زان جام که جم به خود نبخشید

 

روزی نبود که صد نبخشید

سفتی جسد جهان ندارد

 

کز خلعت او نشان ندارد

یا جودش مشک قیر باشد

 

چینی نه که چین حقیر باشد

گیرد به جریده حصاری

 

بخشید به قصیده دیاری

آن فیض که ریزد او به یک جوش

 

دریاش نیاورد در آغوش

زر با دل او که بس فراخست

 

گوئی نه زر است سنگلاخست

گر هر شه را خزینه خیزد

 

شاه اوست گر او خزینه ریزد

با پشه‌ای آن چنان کند جود

 

کافزون کندش ز پیل محمود

در سایه تخت پیل سایش

 

پیلان نکشند پیل پایش

دریای فرات شد ولیکن

 

دریای روان فرات ساکن

آن روز که روز بار باشد

 

نوروز بزرگوار باشد

نادیه بگویم از جد و بخت

 

کو چون بود از شکوه بر تخت

چون بدر که سر برآرد از کوه

 

صف بسته ستاره گردش انبوه

یا چشمه آفتاب روشن

 

کاید به نظاره گاه گلشن

یا پرتو رحمت الهی

 

کاید به نزول صبحگاهی

هر چشم که بیند آنچنان نور

 

چشم بد خلق ازو شود دور

یارب تو مرا کاویس نامم

 

در عشق محمدی تمامم

زان شه که محمدی جمالست

 

روزیم کن آنچه در خیالست

آشنایی باYahoo و عضو شدن در آن

از این به بعد برای شما دوستان عزیز آموزش Yahoo را در وبلاگ قرار خواهم داد.

با استفاده از نرم افزارYahoo Messenger علاوه بر گفتگو با دوستان و آشنایان همچنین می توانید از سرویسهای سودمند سایتYahoo بهره مند شوید .

 بعد از نصب ، برنامهYahoo را اجرا کنید . اگر برای اولین بار است که واردYahoo می شوید باید یکID و یکPassword برای خودتان انتخاب کنید . برای اینکار در پنجرهLogin بر روی دکمهGet a Yahoo ID کلیک نمایید .
گزینه Create a New Yahoo ID را انتخاب و بر روی دکمه Next کلیک نمایید تا صفحه ای به نام personal Account Informationظاهر شود ، مشخصات خود را از قبیل نام ، نام خانوادگی ، جنسیت و غیره را وارد نمایید و سپس بر روی دکمه Next کلیک نمایید .


پنجره بعدی که مشاهده می کنید پنجره Create Your Yahoo ID است که ظاهر می گردد در این قسمت میتوانید ID خود را انتخاب کنید . در این قسمت Yahoo به شما چند ID که به نام و نام خانوادگی شما نزدیک است و توسط شخص دیگری نیز گرفته نشده پیشنهاد می کند ، و می توانید هر یک از آنها را انتخاب نمایید . همچنین میتوانید با انتخاب گزینه ID ،Own Create Myدلخواه خود را تایپ نمایید و سپس در قسمت Passwordو در قسمتPassword Retry مجدداً رمز عبور خود را وارد نمایید . سعی کنید رمز عبوری که انتخاب می کنید ترکیبی از حروف و اعداد باشد . حال بر روی دکمه Next کلیک کنید.


بعد از کلیک بر روی دکمه Next پنجره ای ظاهر می شود در قسمت Question We Will Ask سئوالی را که در صورت فراموش کردن Password پرسیده می شود را انتخاب و جواب آن را بنویسید . روز ، ماه و سال تولد خود را به ترتیب Type کنید ، در کادرCurrent Email Address یک آدرس پست الکترونیکی که در سایت دیگر دارید (به طور مثال درHotmail ) را وارد نمایید و بر روی دکمه Next کلیک نمایید .


در مرحله پایانی بر روی دکمه Finish کلیک نمایید تا عملیات پایان پذیرد . در صفحه Login بر روی دکمه Login کلیک نمایید تا بتوانید از Yahoo Messenger استفاده نمایید.

خودتان ویندوزتان را فارسی کنید !!!

در این ترفند قصد داریم روشی بسیار جالب را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن خودتان میتوانید بدون نیاز به اطلاعات پیچیده کامپیوتری و نرم افزار خاصی و تنها از طریق رجیستری ویندوز قسمتهای اساسی ویندوز را فارسی کنید. این ترفند روی تمامی نسخه های ویندوز قابل اجراست.
برای این کار:

از منوی Start وارد Run شوید و در آن عبارت regedit را وارد کنید Enter بزنید تا ویرایشگر رجیستری باز شود.

اکنون به آدرس زیر بروید  برای ویندوز اکس پی

HKEY_USERS > S-1-5-21-515967899- 1454471165- 839522115- 1003 > Software > Microsoft > Windows > ShellNoRoam > MUICache

اکنون به آدرس زیر بروید  برای ویندوز ویستا

HKEY_USERS > S-1-5-21-3848882638 -3234196439- 1274506236- 1000_Classes > Local Settings > Software > Microsoft > Windows > Shell > MuiCache

حالا در قسمت سمت راست رجیستری ، شما میتوانید تمامی اطلاعات زبان را مشاهده کنید. کافی است روی هر کدام از آنها دوبار کلیک کنید و در پنجره جدید و قسمت Value Data به جای نام انگلیسی آن ، نام فارسی مورد نظر خودتان را بنویسید. نهایتأ OK را بزنید و کامپیوتر را ریستارت (خاموش - روشن) کنید تا تغییرات اعمال شود.

آموزش سخت افزار

منبع تغذيه، يك دستگاه الكتريكي است كه مسئول تأمين و تنظيم جريان الكتريكي در رايانه مي باشد. اين قطعه به صورت جعبه اي بزرگ و مستقل در جعبه رايانه قرار دارد و بيشتر خرابي ها را در رايانه به وجود مي آورد.
كار منبع تغذيه اين است كه ولتاژ متناوب (اي سي، Alternate Current) را تبديل به ولتاژ مستقيم (دي سي، Direct Current) مي كند.


انواع منبع تغذيه
منبع تغذيه داراي ابعاد و شكل هاي مختلفي مي باشند، كه بايد با جعبه و مادربرد نصب شده در داخل جعبه رايانه همخواني و سازگاري داشته باشد. بنابراين، اين سه قطعه بايد از يك نوع باشند. انواع اين اجزاء عبارتند از:
۱- XT
۲- AT desk خوابيده يا روميزي
۳-AT tower برجي يا ايستاده
۴- Baby AT
۵- Rectifierباريك، نقلي
۶- ATX
زماني كه رايانه XT توسط شركت آي بي ام به بازار عرضه شد منبع تغذيه آن شبيه منبع تغذيه هاي قبلي بود، درصورتي كه توان خروجي آنها دو برابر قبلي ها بود. پس از آن زماني كه آي بي ام رايانه AT را ساخت از يك منبع تغذيه بزرگتر براي آن استفاده نمود كه داراي اشكال مختلفي بود. از اين نوع منبع تغذيه استقبال زيادي شد تا جايي كه هنوز نيز در سيستم هاي امروزي از آن استفاده مي شود.
نوع برجي يا ايستاده سيستم هاي AT مشابه سيستم هاي خوابيدهAT است. مشخصات منبع تغذيه و مادربرد در سيستم هاي روميزي با مشخصات منبع تغذيه و مادربرد در سيستم هاي برجي فرقي ندارد. تنها فرق آنها كليد هاي برق در مكانهاي متفاوت مي باشد. نوع ديگري از AT وجود دارد كه كوچكتر از نوع ايستاده مي باشد و منبع تغذيه آن نيز كوچك مي باشد، كه بچه اي تي نام دارد. منبع تغذيه جعبه هاي نقلي نيز از نظر مشخصات ظاهري با ساير منبع تغذيه ها تفاوت دارند. در اين نوع جعبه ها مادربردها داراي استاندارد مشخصي نيستند، اما منبع تغذيه آنها داراي استانداردهاي مشخصي است و قابل تعويض نيز مي باشد.
منبع تغذيه ATX مانند منبع تغذيه نقلي مي باشد، بنابراين، اين دو قابل جابجايي مي باشند. نوع منبع تغذيه ATX داراي مشخصات و مزاياي زير مي باشد:
۱- سيگنال هاي (a) روشن بودن - Power on و سيگنال هاي (b) توقفStandby (Soft Power) ۵ V در اين نوع منبع تغذيه وجود دارد.
۲- امكان حذف گرماگير (Heat Sink) از روي پردازنده در اين نوع وجود دارد.
۳- مادربردها در اين نوع حاوي قطعاتي به نام تنظيم گر (Regulator) جهت توليد ولتاژ ۳/۳ ولتي نمي باشند به اين علت كه رابط منبع تغذيه به مادربرد ،خود داراي ولتاژ ۳/۳ ولت است.
۴- تهويه به سمت داخل منبع تغذيه صورت مي گيرد تا مادربرد خنك شود. اين كار خود باعث خنك شدن قطعات داخلي و تميز شدن سطح قطعات داخلي مي گردد.
۵- فيش اتصال منبع تغذيه مادربرد۲۰ پايه اي است و امكان اتصال برعكس آن وجود ندارد.
منبع تغذيه داراي ولتاژهاي گوناگون با توان هاي مختلف مي باشند مانند:
۱- ولتاژ ۵+ ولت: اين نوع ولتاژ توسط تمام مادربردها، مدارها و وسايل جانبي رايانه مورد استفاده قرار مي گيرد و رنگ سيم هاي آنها قرمز مي باشد.
۲- ولتاژ ۱۲+ ولت: موتور هاردديسك و وسايل مشابه با آن از اين ولتاژ استفاده مي كنند كه در مادربردهاي جديدتر ديگر آن را به كار نمي برند. مدارهاي درگاه هاي سريال نيز از اين ولتاژ استفاده مي كنند. سيم آن نيز معمولاً زرد رنگ است و گاهي اوقات به رنگ قرمز نيز ديده مي شود.
۳- ولتاژ هاي ۵- و ۱۲- ولت: اين دو ولتاژ در رايانه هاي قديمي وجود داشت، اما اكنون در منبع تغذيه ها نصب مي شوند. اين دو داراي جرياني كمتر از يك آمپر هستند.
۴- ولتاژ ۳/۳+ ولت: پردازنده هاي جديد از ولتاژ ۳/۳ ولت و يا كمتر استفاده مي كنند، در صورتي كه پردازنده هاي قديمي از ولتاژ ۵+ استفاده مي كردند. در پردازنده هاي جديد ولتاژ مورد نياز پردازنده مستقيماً توليد مي شود و بنابراين در هزينه مصرف انرژي صرفه جويي مي شود و از حرارت نيز كاسته مي شود.
۵- سيگنال هاي صحت ولتاژ (قدرت مطلوب): پس از روشن شدن سيستم، منبع تغذيه به مقداري زمان احتياج دارد تا به سطح ولتاژ مفيد و مطلوب برسد و اگر سيستم شروع به كار كند و منبع تغذيه بعد از آن به كار افتد اتفاقات بدي رخ خواهد داد.
براي اينكه رايانه قبل از آمادگي منبع تغذيه روشن نگردد سيگنالي به نام (Power good) درستي ولتاژ و يا قدرت مطلوب به مادربرد ارسال مي شود.
تا قبل از رسيدن آن مادربرد كاري انجام نمي دهد و در صورتي كه مشكلي در برق به وجود آيد و جرقه اي توليد شود منبع تغذيه اين سيگنال را قطع مي كند و مادربرد كار نخواهد كرد.
۶- سيگنال روشن بودن: در منبع تغذيه هاي جديد تابعي تعريف شده است كه به وسيله نرم افزارها مي توان منبع تغذيه را كنترل نمود. اين سيگنال با عنوان روشن بودن و يا تأمين قدرت (Power On) مادربرد را كنترل مي كند و باعث روشن شدن منبع تغذيه مي شود.
۷- سيگنال ۵+ ولتي توقف Standby ۵ V : اين ولتاژ در حالت خاموش بودن رايانه وجود دارد، اين سيگنال به صورت نرم افزاري در حالت خاموش بودن رايانه آن را روشن مي كند.
اجزاء سازنده منبع تغذيه
۱- مبدل: كه ولتاژ را تغيير مي دهد.
۲- يك سو كننده: جريان متناوب را به جريان مستقيم تبديل مي كند.
۳- صافي يا پالايشگر: امواج را مي گيرد.
منبع تغذيه قبل از روشن شدن رايانه چند آزمايش انجام مي دهد، سپس در صورت صحيح بودن سيستم سيگنال را به مادربرد مي رساند. اين حالت حفظ مي شود و در صورتي كه به هر علتي از بين برود دستگاه ريست مي شود.
منبع تغذيه به دو صورت خطي و كليدي طراحي مي شود كه نوع خطي ترانس هاي بزرگتر دارند و نوع كليدي از نظر اندازه و وزن و انرژي بهتر از خطي مي باشند. منبع تغذيه هاي خوب يك مقاومت دارند كه از خراب شدن آن جلوگيري مي كند.

کشیدن حروف و کلمات برای زیباسازی متن

یکی از رایج ترین کارهایی که تایپیست های حرفه ای انجام میدهند کشیدن حروف و کلمات برای زیباسازی متن تایپ شده است. شما نیز میتوانید با استفاده از این ترفند متون خود را در داخل ویندوز بکشید.

همانند این عبارت

وبــــــــــــــــلـــــــــــــاگــــــــــــــ            شـــــــــــــــکـــــــــــــــلـــــــــــاتـــــــــــــــــــ

 برای این کار

کافی است در هر مکانی از ویندوز ، زبان ویندوز را روی فارسی تنظیم کنید.
سپس حرف مورد نظر خود را تایپ کرده و کلیدهای ترکیبی Shift+J را همزمان بفشارید.

داستان های لیلی و مجنون قسمت چهارم

سبب نظم کتاب

روزی به مبارکی و شادی

 

بودم به نشاط کیقبادی

ابروی هلالیم گشاده

 

دیوان نظامیم نهاده

آیینه بخت پیش رویم

 

اقبال به شانه کرده مویم

صبح از گل سرخ دسته بسته

 

روزم به نفس شده خجسته

پروانه دل چراغ بر دست

 

من بلبل باغ و باغ سرمست

بر اوج سخن علم کشیده

 

در درج هنر قلم کشیده

منقار قلم به لعل سفتن

 

دراج زبان به نکته گفتن

در خاطرم اینکه وقت کار است

 

کاقبال رفیق و بخت یار است

تا کی نفس تهی گزینم

 

وز شغل جهان تهی نشینم

دوران که نشاط فربهی کرد

 

پهلو ز تهی روان تهی کرد

سگ را که تهی بود تهی گاه

 

نانی نرسد تهی در این راه

برساز جهان نوا توان ساخت

 

کانراست جهان که با جهان ساخت

گردن به هوا کسی فرازد

 

کو با همه چون هوا بسازد

چون آینه هر کجا که باشد

 

جنسی به دروغ بر تراشد

هر طبع که او خلاف جویست

 

چون پرده کج خلاف گویست

هان دولت گر بزرگواری

 

کردی ز من التماس کاری

من قرعه زنان به آنچنان فال

 

واختر به گذشتن اندران حال

مقبل که برد چنان برد رنج

 

دولت که دهد چنان دهد گنج

در حال رسید قاصد از راه

 

آورد مثال حضرت شاه

بنوشته به خط خوب خویشم

 

ده پانزده سطر نغز بیشم

هر حرفی از او شکفته باغی

 

افروخته‌تر ز شب چراغی

کای محرم حلقه غلامی

 

جادو سخن جهان نظامی

از چاشنی دم سحر خیز

 

سحری دگر از سخن برانگیز

در لافگه شگفت کاری

 

بنمای فصاحتی که داری

خواهم که به یاد عشق مجنون

 

رانی سخنی چو در مکنون

چون لیلی بکر اگر توانی

 

بکری دو سه در سخن نشانی

تا خوانم و گویم این شکربین

 

جنبانم سر که تاج سر بین

بالای هزار عشق نامه

 

آراسته کن به نوک خامه

شاه همه حرفهاست این حرف

 

شاید که در او کنی سخن صرف

در زیور پارسی و تازی

 

این تازه عروس را طرازی

دانی که من آن سخن شناسم

 

کابیات نو از کهن شناسم

تا ده دهی غرایبت هست

 

ده پنج زنی رها کن از دست

بنگر که ز حقه تفکر

 

در مرسله که می‌کشی در

ترکی صفت وفای مانیست

 

ترکانه سخن سزای ما نیست

آن کز نسب بلند زاید

 

او را سخن بلند باید

چون حلقه شاه یافت گوشم

 

از دل به دماغ رفت هوشم

نه زهره که سر ز خط بتابم

 

نه دیده که ره به گنج یابم

سرگشته شدم دران خجالت

 

از سستی عمر و ضعف حالت

کس محرم نه که راز گویم

 

وین قصه به شرح باز گویم

فرزند محمد نظامی

 

آن بر دل من چو جان گرامی

این نسخه چو دل نهاد بر دست

 

در پهلوی من چو سایه بنشست

داد از سر مهر پای من بوس

 

کی آنکه زدی بر آسمان کوس

خسروشیرین چو یاد کردی

 

چندین دل خلق شاد کردی

لیلی و مجنون ببایدت گفت

 

تا گوهر قیمتی شود جفت

این نامه نغز گفته بهتر

 

طاووس جوانه جفته بهتر

خاصه ملکی چو شاه شروان

 

شروان چه که شهریار ایران

نعمت ده و پایگاه سازست

 

سرسبز کن و سخن نوازست

این نامه به نامه از تو در خواست

 

بنشین و طراز نامه کن راست

گفتم سخن تو هست بر جای

 

ای آینه روی آهنین رای

لیکن چه کنم هوا دو رنگست

 

اندیشه فراخ و سینه تنگست

دهلیز فسانه چون بود تنگ

 

گردد سخن از شد آمدن لنگ

میدان سخن فراخ باید

 

تا طبع سواریی نماید

این آیت اگرچه هست مشهور

 

تفسیر نشاط هست ازو دور

افزار سخن نشاط و ناز است

 

زین هردو سخن بهانه ساز است

بر شیفتگی و بند و زنجیر

 

باشد سخن برهنه دلگیر

در مرحله‌ای که ره ندانم

 

پیداست که نکته چند رانم

نه باغ و نه بزم شهریاری

 

نه رود و نه می نه کامکاری

بر خشکی ریگ و سختی کوه

 

تا چند سخن رود در اندوه

باید سخن از نشاط سازی

 

تا بیت کند به قصه بازی

این بود کز ابتدای حالت

 

کس گرد نگشتش از ملالت

گوینده ز نظم او پر افشاند

 

تا این غایت نگفت زان ماند

چون شاه جهان به من کند باز

 

کاین نامه به نام من بپرداز

با اینهمه تنگی مسافت

 

آنجاش رسانم از لطافت

کز خواندن او به حضرت شاه

 

ریزد گهر نسفته بر راه

خواننده‌اش اگر فسرده باشد

 

عاشق شود ار نمرده باشد

باز آن خلف خلیفه زاده

 

کاین گنج به دوست در گشاده

یک دانه اولین فتوحم

 

یک لاله آخرین صبوحم

گفت ای سخن تو همسر من

 

یعنی لقبش برادر من

در گفتن قصه‌ای چنین چست

 

اندیشه نظم را مکن سست

هرجا که بدست عشق خوانیست

 

این قصه بر او نمک فشانیست

گرچه نمک تمام دارد

 

بر سفره کباب خام دارد

چون سفته خارش تو گردد

 

پخته به گزارش تو گردد

زیبا روئی بدین نکوئی

 

وانگاه بدین برهنه روئی

کس در نه به قدر او فشانده است

 

زین روی برهنه روی مانداست

جانست و چو کس به جان نکوشد

 

پیراهن عاریت نپوشد

پیرایه جان ز جان توان ساخت

 

کس جان عزیز را نینداخت

جان بخش جهانیان دم تست

 

وین جان عزیز محرم تست

از تو عمل سخن گزاری

 

از بنده دعا ز بخت یاری

چون دل دهی جگر شنیدم

 

دل دوختم و جگر دریدم

در جستن گوهر ایستادم

 

کان کندم و کیمیا گشادم

راهی طلبید طبع کوتاه

 

کاندیشه بد از درازی راه

کوته‌تر از این نبود راهی

 

چابکتر از این میانه گاهی

بحریست سبک ولی رونده

 

ماهیش نه مرده بلکه زنده

بسیار سخن بدین حلاوت

 

گویند و ندارد این طراوت

زین بحر ضمیر هیچ غواص

 

بر نارد گوهری چنین خاص

هر بیتی از او چه رسته‌ای در

 

از عیب تهی و از هنر پر

در جستن این متاع نغزم

 

یک موی نبود پای لغزم

می‌گفتم و دل جواب می‌داد

 

خاریدم و چشمه آب می‌داد

دخلی که ز عقل درج کردم

 

در زیور او به خرج کردم

این چار هزار بیت اکثر

 

شد گفته به چار ماه کمتر

گر شغل دگر حرام بودی

 

در چاره شب تمام بودی

بر جلوه این عروس آزاد

 

آبادتر آنکه گوید آباد

آراسته شد به بهترین حال

 

در سلخ رجب به‌ثی و فی دال

تاریخ عیان که داشت با خود

 

هشتاد و چهار بعد پانصد

پرداختمش به نغز کاری

 

و انداختمش بدین عماری

تا کس نبرد به سوی او راه

 

الا نظر مبارک شاه

پایان نامه خرگوش !!!

يک روز آفتابي، خرگوشي خارج از لانه خود به جديت هرچه تمام در حال تايپ بود. در همين حين، يک روباه او را ديد.
روباه: خرگوش داري چيکار مي کني؟

خرگوش: دارم پايان نامه مي نويسم
..
روباه: جالبه، حالا موضوع پايان نامت چي هست؟

خرگوش: من در مورد ايکه يک خرگوش چطور مي تونه يک روباه رو بخوره، دارم مطلب مي نويسم
.
روباه: احمقانه است، هر کسي مي دونه که خرگوش ها، روباه نمي خورند
.
خرگوش: مطمئن باش که مي تونند، من مي تونم اين رو بهت ثابت کنم، دنبال من بيا
.
خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتي خرگوش به تنهايي از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد
.
در همين حال، گرگي از آنجا رد مي شد
.
گرگ: خرگوش اين چيه داري مي نويسي؟

خرگوش: من دارم روي پايان نامم که يک خرگوش چطور مي تونه يک گرگ رو بخوره، کار مي کنم
.
گرگ: تو که تصميم نداري اين مزخرفات رو چاپ کني؟

خرگوش: مساله اي نيست، مي خواهي بهت ثابت کنم؟

بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند
.
خرگوش پس از مدتي به تنهايي برگشت و به کار خود ادامه داد
.
در لانه خرگوش، در يک گوشه موها و استخوان هاي روباه و در گوشه اي ديگر موها و استخوان هاي گرگ ريخته بود
.
در گوشه ديگر لانه، شير قوي هيکلي در حال تميز کردن دهان خود بود.ـ


نتيجه

هيچ مهم نيست که موضوع پايان نامه شما چه باشد
هيچ مهم نيست که شما اطلاعات بدرد بخوري در مورد پايان نامه تان داشته باشيد

آن چيزي که مهم است اين است که استاد راهنماي شما کيست؟
!!!! 

حکايت شرلوک هلمز

شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند. نيمه هاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست. بعد واتسون را بيدار کرد و گفت: "نگاهي به بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟" واتسون گفت:"ميليون ها ستاره مي بينم".هلمز گفت: "چه نتيجه اي مي گيري؟". واتسون گفت: "از لحاظ روحاني نتيجه مي گيرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم. از لحاظ ستاره شناسي نتيجه مي گيرم که زهره در برج مشتري ست، پس بايد اوايل تابستان باشد. از لحاظ فيزيکي نتيجه مي گيرم که مريخ در محاذات قطب است، پس بايد ساعت حدود سه نيمه شب باشد ". شرلوک هلمز قدري فکر کرد و گفت: "واتسون! تو احمقي بيش نيستي! نتيجه ي اول و مهمي که بايد بگيري اين است که چادر ما را دزديده اند.

ایجاد نیم فاصله در مایکروسافت Word

یکی از مشکلات عمده ای که بسیاری از کاربران هنگام تایپ فارسی با آن روبرو هستند ایجاد نیم فاصله بین حروف یا کلمات است (نیم فاصله ، نصف فاصله ای است که توسط دکمه Space وارد می نمایید و به منظور نزدیکی بیشتر حروف در موارد خاص استفاده میشود). عمدتاً بسیاری از کاربران برای حل این مشکل از نرم افزارهای اصلاح صفحه کلید استفاده میکنند ، اما راه بسیار ساده تری نیز توسط خود Microsoft Word و تنها با بهره گیری از یک کلید ترکیبی  وجود دارد. هم اکنون قصد دارم به معرفی این ترفند بپردازم.

 برای اینکار:

کافی است هنگامی که متن فارسی را تایپ میکنید کلیدهای ترکیبی Ctrl+Shift+4 را همزمان وارد نمایید.
خواهید دید که یک نیم فاصله ایجاد شده است و میتوانید ادامه تایپ را انجام دهید.

آموزش نرم افزار Hyper Cam

نرم افزار Hyper Cam برنامه ای است که بوسيله آن ميتوانيد از صفحه نمايش ويندوز و عمليات آن فيلم برداری کنيد.

 

شش برگه در بالای نرم افزار به شرح زير ميباشد:

Screen Area

در اين بخش مشخص ميکنيم که فيلم برداری در چه محدوده ای از صفحه نمايش مونيتور انجام گيرد. بطور پيش فرض اعداد 0 در بخشهای Start x و Start y محدوده از منتها اليه بالا و سمت چپ صفحه نمايش را مشخص ميکند.

Select Region

با کليک کردن اين دگمه برنامه از ديد شما مخفی شده و ميتوانيد بوسيله موس محل شروع فيلمبرداری را مشخص کنيد.

Select Window

با کليک اين دگمه کل صفحه نمايش برای فيلمبرداری انتخاب ميشود بدون آنکه بخواهيم تنظيمات را بصورت دستی انجام دهيم.

Width

اين گزينه طول تصويربرداری را بر اساس پيکسل مشخص ميکند.

Height

اين گزينه عرض تصويربرداری را بر اساس پيکسل مشخص ميکند.

Show rectangle around recorded area

وقتی اين گزينه را فعال بگذاريد ، کادری قرمز رنگ محيط فيلمبرداری را مشخص ميکند و به راحتی خواهيد فهميد کدام قسمت از صفحه نمايش در حال فيلمبرداری است.

Make this rectangle blink

با فعال کردن اين گزينه کادر قرمز رنگ بصورت چشمک زن ظاهر خواهد شد.

Laeve HyperCam window opened

فعال بودن اين گزينه باعث ميشود به هنگام فيلمبرداری خود نرم افزار Hyper Cam نيز در فيلم نشان داده شود.

Iconize HyperCam window to the task bar

انتخاب اين گزينه باعث مخفی شدن نرم افزار شده و در فيلم برداری نشان داده نخواهد شد اما در تسک بار ويندوز برنامه مشخص ميگردد.

Hide HyperCam window

اين گزينه باعث مخفی شدن نرم افزار بطور کامل ميگردد و فقط از طريق کليدهای ميانبر قادر خواهيد بود برنامه را کنترل کنيد. ولی در عوض حتی اسم برنامه هم در فيلم برداری مشخص نخواهد شد.

Capture layered/transparent windows

انتخاب اين گزينه باعث کپچر شدن لايه ها و پس زمينه های محيط فيلم برداری ميشود.

دگمه های موجود در اين برگه عبارتند از:

Start / Stop Rec

آغاز فيلمبرداری و توقف فيلمبرداری

Resume Rec / Start Paused

ايجاد توقف موقتی و اجرای فيلم برداری بعد از توقف موقتی

Play

پخش کردن فيلم گرفته شده

Edit

ويرايش فيلم گرفته شده

Defaults

بازگرداندن تمامی تنظيمات به حالت پيش فرض اوليه

Help

راهنمای نرم افزار

Hot Keys

اين بخش کليدهای ميانبر را معرفی کرده و امکان تغيير توسط شما را ميدهد.

AVI File

برگه تنظيمات فايل خروجی

Sound

فعال يا غيرفعال کردن صدا و تنظيمات مربوط به آن

Other Options

ساير تنظيمات مثل درج کرسر موس در حين فيلمبرداری و ...

License

شماره سريال نرم افزار و دگمه به روز رسانی ، بازديد از وب سايت و ...

 

یک تحقیق علمی

یک تحقیق علمی ‌در رابطه با ساندویچ نشان می‌دهد:

 

 روش میل كردن ساندویچ توسط شما می‌تواند بیانگر بسیاری از احساسات درونی شما و بطور كلی شناخت شخصیت شما باشد.

کدام یک از روش‌های زیر را برای خوردن ساندویچ در نظر می‌گیرید؟


1- ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید؟
2- ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید؟
3- ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید؟
4- ساندویچ خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید؟
5- ساندویچ خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید؟


۱. چنانچه ساندویچ خود را به قطعات کوچک تر تقسیم می‌کنید :

فردی منظم، حساس، دقیق و عاطفی هستید. در واقع نظم در زندگی شما حرف اول را می‌زند. دیگران به خوبی می‌دانند که از چه جایگاهی باید با شما وارد سخن شوند. گذشت شما در زمینه‌های مختلف زبانزد خاص و عام است. صبر و استقامت از دیگر ویژگی‌های شماست. دیگران برای انجام کارها و رفع نیازهای روزمره خود روی شما حساب می‌کنند.

۲. چنانچه ساندویچ خود را دو لقمه می‌کنید :
شما ظاهراً فردی عجول و نسبتاً خشن بوده و این خصوصیت راحتی در غذا خوردن را نیز نشان می‌دهد. ظاهراً خیلی از خودتان مطمئن هستید و می‌توان گفت که در اکثر اوقات به خاطر عجول بودنتان بدون مشورت با دیگران تصمیم می‌گیرید که در بسیاری از موارد عواقب آن را نیز متحمل می‌شوید. معمولاً شما فرصت رسیدگی به حرف و سخن دیگران و یا حتی خود را ندارید، که این نیز ناشی از همان عجول بودن ذاتی شماست.

۳. چنانچه ساندویچ خود را آرام و با اشتهایی وصف ناپذیر می‌خورید :
به راحتی با دیگران دوست می‌شوید و خوشرو و دست و دلباز هستید و به رای و نظر فرد مقابل احترام می‌گذارید و از درگیر شدن با اطرافیان پرهیز می‌کنید، آرامش خاصی دارید و دیگران از بودن در کنار شما احساس لذت می‌کنند.

۴. چنانچه ساندویچ  خود را نصف کرده و باقی مانده را در بشقاب می‌گذارید :
آینده نگری و نگاهی به فردا داشتن از ویژگی‌های شخصیتی شماست. در هر زمینه‌ای و برای اقدام در مورد هر مساله ابتدا به عواقب آن اندیشیده و با مروری به آینده حال را برنامه ریزی می‌کنید. مصمم و هوشیارید و نسنجیده حرف نمی‌زنید. دیر با کسی دوست می‌شوید اما دوستی هایتان پایدار است.

۵. چنانچه ساندویچ  خود را کاملاْ باز کرده و محتویات آن را تنها با تکه ای نان می‌خورید :

شخصیتی قابل احترام دارید. سعی می‌کنید هیچ گاه به دنبال کارهای بیهوده نروید. نگاه گیرا و نافذ شما می‌تواند مخالفانتان را به سرعت سر جای خودشان بنشاند. بخش بسیار قوی و ممتاز شخصیت شما آن است که قادرید از جنبه‌های ناچیز و مادی فراتر رفته و ماورای آنها را نیز ببینید. انرژی شما برای یافتن دوستان جدید و کم نظیر نیز مثال زدنی است. در حل مشکلات بسیار ماهر و زبر دست بوده و عاشق رقابت سالم با دیگران هستید.

 

برترین موضوعات جستجو گوگل در سال 2008

شرکت گوگل لیست 10 جستجوی برتر این موتور جستجوگر قدرتمند را در سال 2008 میلادی منتشر کرد. این لیست بر اساس آمار سالیانه Zeitgeist که علایق کاربران را برای جستجو فاش می‌سازد، منتشر شده است که بر اساس آن بیشترین جستجو در میان کاربران انگلیسی سایت اجتماعی فیس بوک بوده است. در میان این کاربران سایت‌های بی بی سی و آی پلیر در مکان‌های دوم و سوم قرار دارند.این لیست در عین حال میزان علائق جهانی را برای جستجوی موضوع‌های متفاوت نمایان ساخت که موضوع انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و المپیک پکن رتبه‌های اول را در سطح جهان به خود اختصاص دادند.بر اساس این آمار در سال 2008 مردم در سرتاسر جهان به موضوع‌های اجتماعی و سیاسی علاقه بسیاری از خود نشان داده‌اند به طوریکه سایت‌های اجتماعی مانند فیس بوک در دسته علائق در حال رشد در جستجوهای اینترنتی قرار گرفته‌اند.سیاستمداران انگلیسی رتبه های اول و دوم لیست سیاستمداران محبوب را به خود اختصاص داده و رتبه سوم وهفتم را به ترتیب باراک اوباما و جان مک کین، رئیس جمهور منتخب آمریکا و کاندیدای جمهوریخواه شکست خورده در انتخابات به خود اختصاص داده‌اند.اولین رتبه در سطح جهانی در میان موضوعات مورد جستجوی رو به رشد به سارا پیلین معاون اول پیشنهادی جان مک کین اختصاص یافته است. المپیک پکن مقام دوم، دو سایت اجتماعی مقام سوم و چهارم، باراک اوباما مقام ششم، جام ملتهای اروپا مقام نهم و دیگر رتبه‌ها به دیگر سایت‌های اجتماعی و هنرپیشگان هالیوود اختصاص یافته است.

داستان های لیلی و مجنون قسمت سوم

برهان قاطع در حدیث آفرینش

در نوبت بار عام دادن

 

باید همه شهر جام دادن

فیاضه ابر جود گشتن

 

ریحان همه وجود گشتن

باریدن بی‌دریغ چون مل

 

خندیدن بی‌نقاب چون گل

هرجای چو آفتاب راندن

 

در راه ببدره زر فشاندن

دادن همه را به بخشش عام

 

وامی و حلال کردن آن وام

پرسیدن هر که در جهان هست

 

کز فاقه روزگار چون رست

گفتن سخنی که کار بندد

 

زان قطره چو غنچه باز خندد

من کین شکرم در آستین است

 

ریزم که حریف نازنین است

بر جمله جهان فشانم این نوش

 

فرزند عزیز خود کند گوش

من بر همه تن شوم غذاساز

 

خود قسم جگر بدو رسد باز

ای ناظر نقش آفرینش

 

بر دار خلل ز راه بینش

در راه تو هر کرا وجودیست

 

مشغول پرستش و سجودیست

بر طبل تهی مزن جرس را

 

بیکار مدان نوای کس را

هر ذره که هست اگر غباریست

 

در پرده مملکت بکاریست

این هفت حصار برکشیده

 

بر هزل نباشد آفریده

وین هفت رواق زیر پرده

 

آخر به گزاف نیست کرده

کار من و تو بدین درازی

 

کوتاه کنم که نیست بازی

دیباچه ما که در نورد است

 

نز بهر هوی و خواب و خورد است

از خواب و خورش به اربتابی

 

کین در همه گاو و خر بیابی

زان مایه که طبعها سرشتند

 

ما را ورقی دگر نوشتند

تا در نگریم و راز جوئیم

 

سررشته کار باز جوئیم

بینیم زمین و آسمان را

 

جوئیم یکایک این و آن را

کاین کار و کیائی از پی چیست

 

او کیست کیای کار او کیست

هر خط که برین ورق کشید است

 

شک نیست در آنکه آفرید است

بر هر چه نشانه طرازیست

 

ترتیب گواه کار سازیست

سوگند دهم بدان خدایت

 

کین نکته به دوست رهنمایت

کان آینه در جهان که دید است

 

کاول نه به صیقلی رسید است

بی‌صیقلی آینه محال است

 

هردم که جز این زنی وبال است

در هر چه نظر کنی به تحقیق

 

آراسته کن نظر به توفیق

منگر که چگونه آفریده است

 

کان دیده‌وری ورای دیده است

بنگر که ز خود چگونه برخاست

 

وآن وضع به خود چگونه شد راست

تا بر تو به قطع لازم آید

 

کان از دگری ملازم آید

چون رسم حواله شد برسام

 

رستی تو ز جهل و من ز دشنام

هر نقش بدیع کایدت پیش

 

جز مبدع او در او میندیش

زین هفت پرند پرنیان رنگ

 

گر پای برون نهی خوری سنگ

پنداشتی این پرند پوشی

 

معلوم تو گردد ار بکوشی

سررشته راز آفرینش

 

دیدن نتوان به چشم بینش

این رشته قضا نه آنچنان تافت

 

کورا سررشته وا توان یافت

سررشته قدرت خدائی

 

بر کس نکند گره گشائی

عاجز همه عاقلان و شیدا

 

کین رقعه چگونه کرد پیدا

گرداند کس که چون جهان کرد

 

ممکن که تواند آنچنان کرد

چون وضع جهان ز ما محالست

 

چونیش برون‌تر از خیالست

در پرده راز آسمانی

 

سریست ز چشم ما نهانی

چندانکه جنیبه رانم آنجا

 

پی برد نمی‌توانم آنجا

در تخته هیکل رقومی

 

خواندم همه نسخه نجومی

بر هر چه از آن برون کشیدم

 

آرام گهی درون ندیدم

دانم که هر آنچه ساز کردند

 

بر تعبیه‌ایش باز کردند

هرچ آن نظری در او توان بست

 

پوشیده خزینه‌ای در آن هست

آن کن که کلید آن خزینه

 

پولاد بود نه آبگینه

تا چون به خزینه در شتابی

 

شربت طلبی نه زهر یابی

پیرامن هر چه ناپدیدست

 

جدول کش خود خطی کشیدست

وآن خط که ز اوج بر گذشته

 

عطفیست به میل بازگشته

کاندیشه چو سر به خط رساند

 

جز باز پس آمدن نداند

پرگار چو طوف ساز گردد

 

در گام نخست باز گردد

این حلقه که گرد خانه بستند

 

از بهر چنین بهانه بستند

تا هر که ز حلقه بر کند سر

 

سرگشته شود چو حلقه بر در

در سلسله فلک مزن دست

 

کین سلسله را هم آخری هست

گر حکم طبایع است بگذار

 

کو نیز رسد به آخر کار

بیرون‌تر ازین حواله گاهیست

 

کانجا به طریق عجز راهیست

زان پرده نسیم ده نفس را

 

کو پرده کژ نداد کس را

این هفت فلک به پرده سازی

 

هست از جهت خیال بازی

زین پرده ترانه ساخت نتوان

 

واین پرده به خود شناخت نتوان

گر پرده شناس ازین قیاسی

 

هم پرده خود نمی‌شناسی

گر باربدی به لحن و آواز

 

بی‌پرده مزن دمی بر این ساز

با پرده دریدگان خودبین

 

در خلوت هیچ پرده منشین

آن پرده طلب که چون نظامی

 

معروف شوی به نیکنامی

تا چند زمین نهاد بودن

 

سیلی خود خاک و باد بودن

چون باد دویدن از پی خاک

 

مشغول شدن به خار و خاشاک

بادی که وکیل خرج خاکست

 

فراش گریوه مغاکست

بستاند ازین بدان سپارد

 

گه مایه برد گهی بیارد

چندان که زمیست مرز بر مرز

 

خاکیست نهاده درز بر درز

گه زلزله گاه سیل خیزد

 

زین ساید خاک و زان بریزد

چون زلزله ریزد آب ساید

 

درزی زخریطه واگشاید

وان درز به صدمه‌های ایام

 

وادی کده‌ای شود سرانجام

جوئی که درین گل خرابست

 

خاریده باد و چاک آبست

از کوی زمین چو بگذری باز

 

ابر و فلک است در تک و تاز

هر یک به میانه دگر شرط

 

افتاده به شکل گوی در خرط

این شکل کری نه در زمین است

 

هر خط که به گرد او چنین است

هر دود کزین مغاک خیزد

 

تا یک دو سه نیزه بر ستیزد

وآنگه به طریق میل ناکی

 

گردد به طواف دیر خاکی

ابری که برآید از بیابان

 

تا مصعد خود شود شتابان

بر اوج صعود خود بکوشد

 

از حد صعود بر نجوشد

او نیز طواف دیر گیرد

 

از دایره میل می‌پذیرد

بینیش چو خیمه ایستاده

 

سر بر افق زمین نهاده

تا در نگری به کوچ و خیلش

 

دانی که به دایره است میلش

هر جوهر فردکو بسیط است

 

میلش به ولایت محیط است

گردون که محیط هفت موج است

 

چندان که همی‌رود در اوج است

گر در افق است و گر در اعلاست

 

هرجا که رود به سوی بالاست

زآنجا که جهان خرامی اوست

 

بالائی او تمامی اوست

بالا طلبان که اوج جویند

 

بالای فلک جز این نگویند

نز علم فلک گره گشائیست

 

خود در همه علم روشنائیست

گرمایه جویست ور پشیزی

 

از چار گهر در اوست چیزی

اما نتوان نهفت آن جست

 

کین دانه در آب و خاک چون رست

گرمایه زمین بدو رساند

 

بخشیدن صورتش چه داند

وآنجا که زمین به زیر پی‌بود

 

در دانه جمال خوشه کی بود

گیرم که ز دانه خوشه خیزد

 

در قالب صورتش که ریزد

در پرده این خیال گردان

 

آخر سببی است حال گردان

نزدیک تو آن سبب چه چیز است

 

بنمای که این سخن عزیز است

داننده هر آن سبب که بیند

 

داند که مسبب آفریند

زنهار نظامیا در این سیر

 

پابست مشو به دام این دیر

آموزش نرم افزار پارتيشن مجيک (3)_قسمت آخر

گزينه اول اين منو Drive Mapper مي باشد . اين گزينه هيچ اقدامي درباره ساخت يا پاك نمودنپارتيشنها ندارد . مهمترين كاري كه انجام مي دهد اين است كه در صورتيكه پارتيشني ( درايوي ) كم يا زياد گردد مشخصاً برنامه هايي كه در آن درايو با نام مشخص نصب شده اند توسط سيستم عامل قابل دسترسي نخواهند بود . زيرا يا درايو جديدي به مجموعه درايوها اضافه شده است و يا درايوي كم شده است بنابراين نام بعضي از درايو ها تغيير يافته است . اصلاح اين آدرسها توسط Drive Mapper انجام شده و آدرس اخير به آن داده مي شود . به عنوان مثال درايو سي دي رام شما G:\ مي باشد . اگر شما پارتيشني به هاردديسك خود اضافه نماييد مسلماً درايو CD_ROM شما H:\ خواهد شد . برنامه هايي كه از درايو CD_ROM براي استفاده مي كنند و يا سيستم عامل براي تغذيه فايلهاي سيستمي خود هنگام نصب برنامه هاي جديد از درايو مربوط مي خواهد حتماً بايد آدرس آنها تعويض شود و اين كار سنگين توسط Drive Mapper انجام مي گردد و يا مثال ديگر اينكه . فرضاً شما تعدادي از برنامه ها را در درايو E: نصب نموده ايد و از طرفي درايو D: را با برنامه PartitionMagic به قسمت تقسيم نموده ايد (Split ). با اين كار نام درايو E: به F: تبديل مي شود و برنامه هاي نصب شده در اين درايو توسط سيستم عامل در آدرس درايو E:\… قابل دسترسي نخواهد بود . بازسازي و بروز آوري اين آدرسها توسط Drive Mapper انجام مي شود .
گزينه دوم
BootMagic Configuration مي باشد . براي فعال شدن اين گزينه بايد آن را جداگانه از روي سي دي نصب برنامه MaigicPartition 8.0 در دايركتوري BTMagic \ setup \ setup.exe نصب كنيد . با اين گزينه شما مي توانيد براي اجراي چند سيستم عامل بر روي سيستم خود اقدام كنيد . اين كار به كمك پنجره اصلي برنامه كه ساده و گويا است انجام مي شود . BootMagic برنامه اي همانند SYSTEM COMMANDER مي باشد كه كار مديريت بوت چندگانه را با ايجاد منوهاي بوت انجام داده و حق انتخاب سيستم عامل دلخواه را به كاربر مي دهد .
گزينه سوم
Creat Rescue Disks مي باشد كه بوسيله آن مي توانيد ديسكت استارت آپ يا ريسك ديسك BootAble براي خود بسازيد تا در مواقع مورد نياز از آن استفاده نماييد .
 

منوي Tasks :
اغلب گزينه هاي اين منو قبلاً توضيح داده شده است . فقط به گزينه هايي كه قبلاً توضيح داده نشده بسنده مي كنيم .
گزينه
Creat New Partition يعني ساختن يك پارتيشن جديد .گزينه Creat Backup Partition براي ساختن يك پارتيشن مخصوص براي گرفتن پشتيبان از داده ها استفاده مي شود . با ساختن اين پارتيشن Datat Keeper برنامه بطور اتوماتيك در پشت صحنه اجرا شده و از اطلاعات شما در درايو Backup پشتيبان نگه مي دارد .
گزينه
Install Another Operating System براي نصب يك سيستم عامل ديگر به كار مي رود .
گزينه
Resize Partitions براي تغيير دادن اندازه پارتيشنها به كار مي رود .
گزينه
Redistribute Free space براي اين است كه شما بخواهيد فضاي خالي باقيمانده را بين پارتيشنهاي ايجاد شده به طور مساوي تقسيم بندي نماييد .
گزينه
Merge Partitions براي پيوند دادن دو يا چند پارتيشن به كار مي رود .
گزينه
Copy Partition براي ايجاد يك پارتيشن همسان با يك پارتيشن ايجاد شده به كار مي رود .

ـ منوي Help :
از اين منو مي توانيد همانند
Help ساير برنامه ها استفاده نماييد .
قابل توجه است بدانيد كه در صورتي كه تحت يك سيستم عامل به نحوي از برنامه استفاده كنيد كه تمام پارتيشنهاي هارد ديسك ( حتي پارتيشن
ACTIVE ) را نيز پاك كرده و از نو پارتيشن بندي نموده باشيد پس از عملي ( APPLY ) نمودن تغييرات ، برنامه از شما Restart نموده و به صورت اتوماتيك كامپيوتر را بوت نموده و تغييرات را ايجاد خواهد كرد .
يادآور مي شود كه بعضي از گزينه هايي كه شرح داده شد در هنگام كليك راست بر روي پارتيشنها نيز ظاهر مي گردد .
هشدار: در هنگام استفاده از اين نرم افزار کاملا هوشيار باشيد چرا که با يک خطا حالتان تا ابد گرفته ميشود.

آموزش تغيير حجم درايوها (پارتيشن مجيک) - قسمت اول

 آموزش تغيير حجم درايوها (پارتيشن مجيک) - قسمت دوم

اس ام اس های ویژه ماه محرم

 

بر گوش جانم می سرد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله


منم نواده ي هاجر که پيش چشم ترم
به مذبح آمده اين بار هر دو تا پسرم


دو تا کبوتر من قابل ضريح تو نيست
اگر به خاک مي افتند هم فداي حرم



السلام عليك يا أباعبدالله
وعلي الارواح التي حلت بفنائك عليكم مني جميعا
سلام الله أبدا مابقيت وبقي الليل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السلام علي الحسين
وعلى علي بن الحسين
وعلى أولاد الحسين
وعلى أصحاب الحسين


چشمي كه در بهشت تو گريان نمي شود
بايد حواله داد به دست جهنمش

هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بی خبر از عالمند

گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند
خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند







بر من لباس نوكري‌ام را كفن كنيد
نوكر بهشت هم برود باز نوكر است



به یاد داغ بانو، دلشکسته
محرم می روم دنبال دسته




دوباره شعرهای محتشم وار
نوشته می شود بر روی دیوار

سلام بر حسین

یک گنج

«حسين مني و انا من حسين....» بعضی وقتا كه دلم حال و هواتو می‌كنه تو دلم زمزمه كرب و بلاتو می‌كنه به دلم می‌گم برو سنگ صبور سینه‌باش كه گذرنامه‌تو مولا خودش امضا می‌كنه دلامون هوایی كرب و بلا چی‌كار كنیم غم ما جدایی كرب و بلا چی‌كار كنیم سلام. محرم هم دوباره رسید. مجالس عزای امام حسین (ع). امیدوارم که به نحو احسن استفاده کنیم از این ایام. متأسفانه بسیاری از مجالس سوگواری امروزی، هرچه كه پرشورتر می‌شود، از هدف خود دورتر می‌شود! عاشورا یک گنج است!

لیلی و مجنون قسمت دوم

نعت پیغمبر اکرم (ص)

ای شاه سوار ملک هستی

 

سلطان خرد به چیره دستی

ای ختم پیمبران مرسل

 

حلوای پسین و ملح اول

نوباوه باغ اولین صلب

 

لشکرکش عهد آخرین تلب

ای حاکم کشور کفایت

 

فرمانده فتوی ولایت

هرک آرد با تو خودپرستی

 

شمشیر ادب خورد دو دستی

ای بر سر سدره گشته راهت

 

وی منظر عرش پایگاهت

ای خاک تو توتیای بینش

 

روشن بتو چشم آفرینش

شمعی که نه از تو نور گیرد

 

از باد بروت خود بمیرد

ای قائل افصح القبایل

 

یک زخمی اوضح الدلایل

دارنده حجت الهی

 

داننده راز صبحگاهی

ای سید بارگاه کونین

 

نسابه شهر قاب قوسین

رفته ز ولای عرش والا

 

هفتاد هزار پرده بالا

ای صدر نشین عقل و جان هم

 

محراب زمین و آسمان هم

گشته زمی آسمان ز دینت

 

نی‌نی شده آسمان زمینت

ای شش جهه از تو خیره مانده

 

بر هفت فلک جنیبه رانده

شش هفت هزار سال بوده

 

کین دبدبه را جهان شنوده

ای عقل نواله پیچ خوانت

 

جان بنده نویس آستانت

هر عقل که بی تو عقل برده

 

هر جان که نه مرده تو مرده

ای کینت و نام تو موید

 

بوالقاسم وانگهی محمد

عقل ارچه خلیفه شگرف است

 

بر لوح سخن تمام حرف است

هم مهر مویدی ندارد

 

تا مهر محمدی ندارد

ای شاه مقربان درگاه

 

بزم تو ورای هفت خرگاه

صاحب طرف ولایت جود

 

مقصود جهان جهان مقصود

سر جوش خلاصه معانی

 

سرچشمه آب زندگانی

خاک تو ادیم روی آدم

 

روی تو چراغ چشم عالم

دوران که فرس نهاده تست

 

با هفت فرس پیاده تست

طوف حرم تو سازد انجم

 

در گشتن چرخ پی کندگم

آن کیست که بر بساط هستی

 

با تو نکند چو خاک پستی

اکسیر تو داد خاک را لون

 

وز بهر تو آفریده شد کون

سر خیل توئی و جمله خیلند

 

مقصود توئی همه طفیلند

سلطان سریر کایناتی

 

شاهنشه کشور حیاتی

لشگر گه تو سپهر خضرا

 

گیسوی تو چتر و غمزه طغرا

وین پنج نماز کاصل توبه است

 

در نوبتی تو پنج نوبه است

در خانه دین به پنج بنیاد

 

بستی در صد هزار بیداد

وین خانه هفت سقف کرده

 

بر چار خلیفه وقف کرده

صدیق به صدق پیشوا بود

 

فاروق ز فرق هم جدا بود

وان پیر حیائی خدا ترس

 

با شیر خدای بود همدرس

هر چار ز یک نورد بودند

 

ریحان یک آبخورد بودند

زین چار خلیفه ملک شدراست

 

خانه به چهار حد مهیاست

ز آمیزش این چهارگانه

 

شد خوش نمک این چهارخانه

دین را که چهار ساق دادی

 

زینگونه چهار طاق دادی

چون ابروی خوب تو در آفاق

 

هم جفت شد این چهار وهم طاق

از حلقه دست بند این فرش

 

یک رقص تو تا کجاست تا عرش

ای نقش تو معرج معانی

 

معراج تو نقل آسمانی

از هفت خزینه در گشاده

 

بر چهار گهر قدم نهادن

از حوصله زمانه تنگ

 

بر فرق فلک زده شباهنگ

چون شب علم سیاه برداشت

 

شبرنگ تو رقص راه برداشت

خلوتگه عرش گشت جایت

 

پرواز پری گرفت پایت

سر برزده از سرای فانی

 

بر اوج سرای ام هانی

جبریل رسید طوق در دست

 

کز بهر تو آسمان کمر بست

بر هفت فلک دو حلقه بستند

 

نظاره تست هر چه هستند

برخیز هلا نه وقت خوابست

 

مه منتظر تو آفتابست

در نسخ عطارد از حروفت

 

منسوخ شد آیت وقوفت

زهره طبق نثار بر فرق

 

تا نور تو کی برآید از شرق

خورشید به صورت هلالی

 

زحمت ز ره تو کرده خالی

مریخ ملازم یتاقت

 

موکب رو کمترین وشاقت

دراجه مشتری بدان نور

 

از راه تو گفته چشم بد دور

کیوان علم سیاه بر دوش

 

در بندگی تو حلقه در گوش

در کوکبه چنین غلامان

 

شرط است برون شدن خرامان

امشب شب قدرتست بشتاب

 

قدر شب قدر خویش دریاب

ای دولتی آن شبی که چون روز

 

گشت از قدم تو عالم افروز

پرگار به خاک در کشیدی

 

جدول به سپهر بر کشیدی

برقی که براق بود نامش

 

رفق روش تو کرد رامش

بر سفت چنان نسفته تختی

 

طیاره شدی چو نیک بختی

زآنجا که چنان یک اسبه راندی

 

دوران دواسبه را بماندی

ربع فلک از چهارگوشه

 

داده ز درت هزار خوشه

از سرخ و سپید دخل آن باغ

 

بخش نظر تو مهر ما زاغ

بر طره هفت بام عالم

 

نه طاس گذاشتی نه پرچم

هم پرچم چرخ را گسستی

 

هم طاسک ماه را شکستی

طاوس پران چرخ اخضر

 

هم بال فکنده با تو هم پر

جبریل ز همرهیت مانده

 

(الله معک) ز دور خوانده

میکائیلت نشانده بر سر

 

واورده به خواجه تاش دیگر

اسرافیل فتاده در پای

 

هم نیم رهت بمانده برجای

رفرف که شده رفیق راهت

 

برده به سریر سدره گاهت

چون از سر سدره بر گذشتی

 

اوراق حدوث در نوشتی

رفتی ز بساط هفت فرشی

 

تا طارم تنگبار عرشی

سبوح زنان عرش پایه

 

از نور تو کرده عرش سایه

از حجله عرش بر پریدی

 

هفتاد حجاب را دریدی

تنها شدی از گرانی رخت

 

هم تاج گذاشتی و هم تخت

بازار جهت بهم شکستی

 

از زحمت تحت وفوق رستی

خرگاه برون زدی ز کونین

 

در خیمه خاص قاب قوسین

هم حضرت ذوالجلال دیدی

 

هم سر کلام حق شنیدی

از غایت وهم و غور ادراک

 

هم دیدن وهم شنودنت پاک

درخواستی آنچه بود کامت

 

درخواسته خاص شد به نامت

از قربت حضرت الهی

 

باز آمدی آنچنانکه خواهی

گلزار شکفته از جبینت

 

توقیع کرم در آستینت

آورده برات رستگاران

 

از بهر چو ما گناهکاران

ما را چه محل که چون تو شاهی

 

در سایه خود کند پناهی

زآنجا که تو روشن آفتابی

 

بر ما نه شگفت اگر نتابی

دریای مروتست رایت

 

خضرای نبوتست جایت

شد بی تو به خلق بر مروت

 

بر بسته‌تر از در نبوت

هر که از قدم تو سرکشیده

 

دولت قلمیش در کشیده

وان کو کمر وفات بسته

 

بر منظره ابد نشسته

باغ ارم از امید و بیمت

 

جزیت ده نافه نسیمت

ای مصعد آسمان نوشته

 

چون گنج به خاک بازگشته

از سرعت آسمان خرامی

 

سری بگشای بر نظامی

موقوف نقاب چند باشی

 

در برقع خواب چند باشی

برخیز و نقاب رخ برانداز

 

شاهی دو سه را به رخ درانداز

این سفره ز پشت بار برگیر

 

وین پرده ز روی کار برگیر

رنگ از دو سیه سفید بزدای

 

ضدی ز چهار طبع بگشای

یک عهد کن این دو بی‌وفا را

 

یک دست کن این چهار پا را

چون تربیت حیات کردی

 

حل همه مشکلات کردی

زان نافه به باد بخش طیبی

 

باشد که به ما رسد نصیبی

زان لوح که خواندی از بدایت

 

در خاطر ما فکن یک آیت

زان صرف که یافتیش بی‌صرف

 

در دفتر ما نویس یک حرف

بنمای به ما که ما چه نامیم

 

وز بت گر و بت شکن کدامیم

ای کار مرا تمامی از تو

 

نیروی دل نظامی از تو

زین دل به دعا قناعتی کن

 

وز بهر خدا شفاعتی کن

تا پرده ما فرو گذارند

 

وین پرده که هست بر ندارند

یک سری سوالات کنکور

یک سری سوالات کنکور
البته نمیدونم این به درد کسی می خوره و یا اصلا کجای این وب سایت باید اینها رو قرار داد.
در هر حال با اجازه مدیران محترم من لینک یک سری فایلهای PDF که مربوط به سوالات کنکور چندین رشته در سالهای مختلف هست رو اینجا براتون میزارم.
امید است به کار آید:

http://www.bitasoft.ir/useful/Soalate_Konkoor.htm

با تشکر
نوشته شده توسط نویسنده خوب وبلاگ شقایق

خواص غذایی

۱.آووكادو

كاهش میزان كلسترون بد خون توسط این ماده به بدن كمك می‌كند تا سلامتی و شادابی خود را حفظ كند. تحقیقات دانشگاه بوفالو نشان داده خانمهای ورزشكار دونده‌ای كه روزانه كمتر از 20 درصد روغن مصرف می‌كنند بیشتر از كسانی كه حداقل 13 درصد روغن مصرف می‌كنند دچار جراحت و آسیب می‌شوندPeter j Horvath  استاد این دانشگاه اظهار می‌كند این مشكل برمی‌گردد به رژیمهای بسیار كم كالری كه توسط این خانمها رعایت می‌شود و این رژیم ماهیچه‌‌ها را ضعیف می‌كند‌‌Leslie Bonci مدیر برنامه‌ریزی تغذیه‌ای مركز پزشكی پیترزبورگ می‌گوید :"چند تكه كوچك آووكادو در روز می‌تواند كمبود روغن را در خانمهایی كه نسبت به مصرف روغنها حساسند جبران نماید."

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

به نام ایزد بخشاینده

از این پس برای شما عزیزان داستانهای لیلی و مجنون را در این وبلاگ مینویسم.

ای نام تو بهترین سرآغاز

 

بی‌نام تو نامه کی کنم باز

ای یاد تو مونس روانم

 

جز نام تو نیست بر زبانم

ای کار گشای هر چه هستند

 

نام تو کلید هر چه بستند

ای هیچ خطی نگشته ز اول

 

بی‌حجت نام تو مسجل

ای هست کن اساس هستی

 

کوته ز درت دراز دستی

ای خطبه تو تبارک الله

 

فیض تو همیشه بارک الله

ای هفت عروس نه عماری

 

بر درگه تو به پرده داری

ای هست نه بر طریق چونی

 

دانای برونی و درونی

ای هرچه رمیده وارمیده

 

در کن فیکون تو آفریده

ای واهب عقل و باعث جان

 

با حکم تو سهت و نیست یکسان

ای محرم عالم تحیر

 

عالم ز تو هم تهی و هم پر

ای تو به صفات خویش موصوف

 

ای نهی تو منکر امر معروف

ای امر تو را نفاذ مطلق

 

وز امر تو کائنات مشتق

ای مقصد همت بلندان

 

مقصود دل نیازمندان

ای سرمه کش بلند بینان

 

در باز کن درون نشینان

ای بر ورق تو درس ایام

 

ز آغاز رسیده تا به انجام

صاحب توئی آن دگر غلامند

 

سلطان توئی آن دگر کدامند

راه تو به نور لایزالی

 

از شرک و شریک هر دو خالی

در صنع تو کامد از عدد بیش

 

عاجز شده عقل علت اندیش

ترتیب جهان چنانکه بایست

 

کردی به مثابتی که شایست

بر ابلق صبح و ادهم شام

 

حکم تو زد این طویله بام

گر هفت گره به چرخ دادی

 

هفتاد گره بدو گشادی

خاکستری ار ز خاک سودی

 

صد آینه را بدان زدودی

بر هر ورقی که حرف راندی

 

نقش همه در دو حرف خواندی

بی‌کوه کنی ز کاف و نونی

 

کردی تو سپهر بیستونی

هر جا که خزینه شگرفست

 

قفلش به کلید این دو حرفست

حرفی به غلط رها نکردی

 

یک نکته درو خطا نکردی

در عالم عالم آفریدن

 

به زین نتوان رقم کشیدن

هر دم نه به حق دسترنجی

 

بخشی به من خراب گنجی

گنج تو به بذل کم نیاید

 

وز گنج کس این کرم نیاید

از قسمت بندگی و شاهی

 

دولت تو دهی بهر که خواهی

از آتش ظلم و دود مظلوم

 

احوال همه تراست معلوم

هم قصه نانموده دانی

 

هم نامه نانوشته خوانی

عقل آبله پای و کوی تاریک

 

وآنگاه رهی چو موی باریک

توفیق تو گر نه ره نماید

 

این عقده به عقل کی گشاید

عقل از در تو بصر فروزد

 

گر پای درون نهد بسوزد

ای عقل مرا کفایت از تو

 

جستن ز من و هدایت از تو

من بددل و راه بیمناکست

 

چون راهنما توئی چه باکست

عاجز شدم از گرانی بار

 

طاقت نه چگونه باشد این کار

می‌کوشم و در تنم توان نیست

 

کازرم تو هست باک از آن نیست

گر لطف کنی و گر کنی قهر

 

پیش تو یکی است نوش یا زهر

شک نیست در اینکه من اسیرم

 

کز لطف زیم ز قهر میرم

یا شربت لطف دار پیشم

 

یا قهر مکن به قهر خویشم

گر قهر سزای ماست آخر

 

هم لطف برای ماست آخر

تا در نقسم عنایتی هست

 

فتراک تو کی گذارم از دست

وآن دم که نفس به آخر آید

 

هم خطبه نام تو سراید

وآن لحظه که مرگ را بسیجم

 

هم نام تو در حنوط پیچم

چون گرد شود وجود پستم

 

هرجا که روم تو را پرستم

در عصمت اینچنین حصاری

 

شیطان رجیم کیست باری

چون حرز توام حمایل آمود

 

سرهنگی دیو کی کند سود

احرام گرفته‌ام به کویت

 

لبیک زنان به جستجویت

احرام شکن بسی است زنهار

 

ز احرام شکستنم نگهدار

من بیکس و رخنها نهانی

 

هان ای کس بیکسان تو دانی

چون نیست به جز تو دستگیرم

 

هست از کرم تو ناگزیرم

یک ذره ز کیمیای اخلاص

 

گر بر مس من زنی شوم خاص

آنجا که دهی ز لطف یک تاب

 

زر گردد خاک و در شود آب

من گر گهرم و گر سفالم

 

پیرایه توست روی مالم

از عطر تو لافد آستینم

 

گر عودم و گر درمنه اینم

پیش تو نه دین نه طاعت آرم

 

افلاس تهی شفاعت آرم

تا غرق نشد سفینه در آب

 

رحمت کن و دستگیر و دریاب

بردار مرا که اوفتادم

 

وز مرکب جهل خود پیادم

هم تو به عنایت الهی

 

آنجا قدمم رسان که خواهی

از ظلمت خود رهائیم ده

 

با نور خود آشنائیم ده

تا چند مرا ز بیم و امید

 

پروانه دهی به ماه و خورشید

تا کی به نیاز هر نوالم

 

بر شاه و شبان کنی حوالم

از خوان تو با نعیم‌تر چیست

 

وز حضرت تو کریمتر کیست

از خرمن خویش ده زکاتم

 

منویس به این و آن براتم

تا مزرعه چو من خرابی

 

آباد شود به خاک و آبی

خاکی ده از آستان خویشم

 

وابی که دغل برد ز پیشم

روزی که مرا ز من ستانی

 

ضایع مکن از من آنچه مانی

وآندم که مرا به من دهی باز

 

یک سایه ز لطف بر من انداز

آن سایه نه کز چراغ دور است

 

آن سایه که آن چراغ نوراست

تا با تو چو سایه نور گردم

 

چون نور ز سایه دور گردم

با هر که نفس برآرم اینجا

 

روزیش فروگذارم اینجا

درهای همه ز عهد خالیست

 

الا در تو که لایزالیست

هر عهد که هست در حیاتست

 

عهد از پس مرگ بی‌ثباتست

چون عهد تو هست جاودانی

 

یعنی که به مرگ و زندگانی

چندانکه قرار عهد یابم

 

از عهد تو روی برنتابم

بی‌یاد توام نفس نیاید

 

با یاد تو یاد کس نیاید

اول که نیافریده بودم

 

وین تعبیه‌ها ندیده بودم

کیمخت اگر از زمیم کردی

 

با زاز زمیم ادیم کردی

بر صورت من ز روی هستی

 

آرایش آفرین تو بستی

واکنون که نشانه گاه جودم

 

تا باز عدم شود وجودم

هرجا که نشاندیم نشستم

 

وآنجا که بریم زیر دستم

گردیده رهیت من در این راه

 

گه بر سر تخت و گه بن چاه

گر پیر بوم و گر جوانم

 

ره مختلف است و من همانم

از حال به حال اگر بگردم

 

هم بر رق اولین نوردم

بی‌جاحتم آفریدی اول

 

آخر نگذاریم معطل

گر مرگ رسد چرا هراسم

 

کان راه بتست می‌شناسم

این مرگ نه، باغ و بوستانست

 

کو راه سرای دوستانست

تا چند کنم ز مرگ فریاد

 

چون مرگ ازوست مرگ من باد

گر بنگرم آن چنان که رایست

 

این مرگ نه مرگ نقل جایست

از خورد گهی به خوابگاهی

 

وز خوابگهی به بزم شاهی

خوابی که به بزم تست راهش

 

گردن نکشم ز خوابگاهش

چون شوق تو هست خانه خیزم

 

خوش خسبم و شادمانه خیزم

گر بنده نظامی از سر درد

 

در نظم دعا دلیریی کرد

از بحر تو بینم ابر خیزش

 

گر قطره برون دهد مریزش

گر صد لغت از زبان گشاید

 

در هر لغتی ترا ستاید

هم در تو به صد هزار تشویر

 

دارد رقم هزار تقصیر

ور دم نزند چو تنگ حالان

 

دانی که لغت زبان لالان

گر تن حبشی سرشته تست

 

ور خط ختنی نبشته تست

گر هر چه نبشته‌ای بشوئی

 

شویم دهن از زیاده گوئی

ور باز به داورم نشانی

 

ای داور داوران تو دانی

زان پیش کاجل فرا رسد تنگ

 

و ایام عنان ستاند از چنگ

ره باز ده از ره قبولم

 

بر روضه تربت رسولم

 

<< لذت زندگی >>

يك تاجر آمريكايى نزديك يك روستاى مكزيكى ايستاده بود كه يك قايق كوچك ماهيگيرى از بغلش رد شد كه توش چند تا ماهى بود!


از مكزيكى پرسيد: چقدر طول كشيد كه اين چند تارو بگيرى؟
مكزيكى: مدت خيلى كمى !


آمريكايى: پس چرا بيشتر صبر نكردى تا بيشتر ماهى گيرت بياد؟
مكزيكى: چون همين تعداد هم براى سير كردن خانواده‌ام كافيه !


آمريكايى: اما بقيه وقتت رو چيكار ميكنى؟
مكزيكى: تا ديروقت ميخوابم! يك كم ماهيگيرى ميكنم!با بچه‌هام بازى ميكنم! با زنم خوش ميگذرونم! بعد ميرم تو دهكده میچرخم! با دوستام شروع ميكنيم به گيتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با اين نوع زندگى !


آمريكايى: من توي هاروارد درس خوندم و ميتونم كمكت كنم! تو بايد بيشتر ماهيگيرى بكنى! اونوقت ميتونى با پولش يك قايق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قايق ديگه هم بعدا اضافه ميكنى! اونوقت يك عالمه قايق براى ماهيگيرى دارى !
مكزيكى: خب! بعدش چى؟


آمريكايى: بجاى اينكه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقيما به مشتریها ميدى و براى خودت كار و بار درست ميكنى... بعدش كارخونه راه ميندازى و به توليداتش نظارت ميكنى... اين دهكده كوچيك رو هم ترك ميكنى و ميرى مكزيكو سيتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نيويورك... اونجاس كه دست به كارهاى مهمتر هم ميزنى ...


مكزيكى: اما آقا! اينكار چقدر طول ميكشه؟
آمريكايى: پانزده تا بيست سال !


مكزيكى: اما بعدش چى آقا؟
آمريكايى: بهترين قسمت همينه! موقع مناسب كه گير اومد، ميرى و سهام شركتت رو به قيمت خيلى بالا ميفروشى! اينكار ميليونها دلار برات عايدى داره !


مكزيكى: ميليونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟
آمريكايى: اونوقت بازنشسته ميشى! ميرى به يك دهكده ساحلى كوچيك! جايى كه ميتونى تا ديروقت بخوابى! يك كم ماهيگيرى كنى! با بچه هات بازى كنى !
با زنت خوش باشى! برى دهكده و تا ديروقت با دوستات گيتار بزنى و خوش بگذرونى!!!